بصیرت |
فاطمیه قصهگوى رنجهاست [ جمعه 9 اسفند 1392
] [ 20:32 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ عاشقانههابا تو عاشقانه خواهمزيست که اگر روزي خورشيد عمرم غروب کرد به سراغم بيايي و يک قطره اشک برايم هديه بياوري، افسوس وقتي بيايي و پنجرة دلم را بشويي، نميتوانم بر دستان پر از محبتت بوسه زنم و بر هر قدمت سجده کنم. آنگاه که از من فقط يک اسم باقي ميماند به ديدار من بيا، که با هر نفست تا دميدن آن صبح مسيحايي، دوباره زيستن را تجربه کنم. [ دو شنبه 14 مرداد 1392
] [ 1:23 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ بحقيقت برو و بگو آمدم، اگر گفتند اينجا چرا آمدي؟ بگو به کجا روم و به کدام در رو کنم
اين ره است و ديگر دوم ره نيست منابع مقاله: [ دو شنبه 15 مرداد 1392
] [ 1:21 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ هشت سپاس از خداوند در دعای ابوحمزهسپاس خدایی را سزاست که با من بردباری میکند انگار که من هیچ گناهی نکردهام. به گونه ای در من می نگرد انگار که هیچ خطایی از من سر نزده است. با من طوری رفتار میکند انگار که هیچ لغزشی نداشتهام. منبع : مشرق [ دو شنبه 14 مرداد 1392
] [ 1:15 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
حداقل مثل شهدا گناه کنیم !
حداقل مثل شهدا گناه کنیم !Reviewed byشیعه گمنامonJan 6Rating:
صدای انفجار آمد و سنگر رفت هوا. هر چه صدایش زدیم جواب نداد. رفتیم جلو، سرش پر از ترکش شده بود و به زیبایی عروج کرده بود. جیب هایش را خالی کردیم. داخل جیبش کاغذ جالبی پیدا کردیم. نوشته بود: گناهان هفته امام کاظم علیه السلام فرموده است: «از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را خواهد، و اگر گناه و کار بدی کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و توبه نماید.» (الکافی،ج۲،ص۴۵۳) از اموری که امام خمینی(ره) در چهل حدیث بسیار به آن تاکید نموده است: «مشارطه، مراقبه و محاسبه» است. مشارطه: اول هر روز با خود شرط کنیم که آن روز را گناه نکنیم. [ چهار شنبه 14 فروردين 1392
] [ 16:26 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
توصیه رهبر انقلاب به مهدی میردامادرهبر انقلاب به مهدی میردامادReviewed bySoutonJan 23Rating:
خبرنگار:شما چند سالی هست که توفیق روضهخوانی در محضر مقام معظم رهبری را پیدا کردهاید، از مجالس آقا برایمان بگویید! آقای میرداماد:خب احساس بنده قابل وصف نیست، چون در محضر نائب امام زمان(عج) بودن و خواندن بسیار سنگین و البته دلنشین است، ولی هر کدام از جلساتی که ما داشتهایم، فضای خاص خودش را داشته است. عمده تذکرات آقا در این مجالس از یادم نمیرود شب تاسوعای سال ۸۴ رفتم خدمت ایشان، آقا میدانستند که من از قم میآیم، پرسیدند: «جلسه قم شما تعطیل است؟» گفتم: «خیر سریع بر میگردم». فرمودند: «سریع برگردید، من هم راضی نیستم، شما این همه راه را میآیید» گفتم: «آقا ما با سر میآییم خدمت شما» و حضرت آقا پاسخ حکیمانهای دادند: «سعی کنید آن جبهه و خاکریزی را که در قم دست گرفتهاید،حفظ کنید، هر کدام از شما یک فرمانده جبهه فرهنگی اهل بیت هستید» وقتی برگشتیم و با آقای سلحشور صحبت شد، گفتیم همین که ایشان تاکید کردند که این جبهه را ترک نکنید، پس به ما فهماندند که ما سربازیم و به مقام سربازی رسیدهایم، پس شرایط خیلی متفاوت است، از آن سال به بعد با بصیرت بیشتری مجلسداری میکنیم. [ چهار شنبه 14 فروردين 1392
] [ 16:8 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ به بهانه سالروز شهادت عماد مغنیه؛ تصاویر دیدهنشده از کودکی تا جوانی فرمانده شهید حزبالله
حاح رضوان در تاریخ 23 بهمن ماه 1386 در محله کفرسوسه دمشق به دست جوخههای ترور رژیم صهيونیستی به شهادت رسید.
گروه جهاد و مقاومت مشرق در سالروز شهادت شعید عماد مغنیه (حاج رضوان) فرمانده عملیاتی حزبالله لبنان، تصاویری دیدهنشده از کودکی تا جوانی این سردار شهید را تقدیم مخاطبین عزیز میکند.
عماد فائز مغنيه در سال 1962 میلادی در روستاي «طیردبا» از توابع شهر صور در استان صور در جنوب لبنان، ديده به جهان گشود. مغنيه که در خانوادهاي پنج نفره متشکل از پدر، مادر و دو برادرش به نامهاي «جهاد» و «فواد» ميزيست، تحصيلات عالي خود را در دانشگاه آمريکايي بيروت ادامه داد.
وي با سازمان آزاديبخش فلسطين همکاري مبارزاتي داشت، ولي پس از حمله سراسري ارتش صهيونيستي در خرداد ماه 1361 به لبنان که تا بيروت پايتخت اين کشور پيش رفت، پس از عقبنشيني و خروج نيروهاي عرفات از راه بندر بيروت، از اين گروه فاصله گرفت و به جنبش شيعي «افواج المقاومة اللبنانية» که توسط امام موسي صدر و شهيد دکتر مصطفي چمران بنيانگذاري شده بود، پيوست.
استعداد فراوان، از خودگذشتگي و شجاعت که از ويژگيهاي بارز او به شمار ميآمدند، در هم آميخته و از او شخصيتي انقلابي تمام عيار پديد آورد. جهاد، برادر عماد، در سال 1363 در عمليات عليه اشغالگران به شهادت رسيد. فؤاد نيز قرباني توطئه سازمان جاسوسي اسرائيل موساد شد و به شهادت رسيد.شرکت او در سلسله عمليات نظامي و كارساز عليه اشغالگران صهيونيست، باعث شد تا دشمنان از او به عنوان شخص اول در نبرد با مقاومت اسلامي ياد کنند.
عماد مغنيه در پاييز 1362 در عملياتي عليه آمريکا در کويت، به اسارت درآمد، ولي با ترفندهاي گوناگون موفق به رهايي شد. پس از آن بود که سازمان جاسوسي آمريکا (سيا)، پي به شخصيت واقعي وي برد و در بدر به دنبال دستگيري او، لبنان و خاورميانه را زير پا گذاشت. آمريکا، عماد مغنيه را دشمن سرسخت و خطرناک خود ميدانست. بدان اندازه که وي را مسئول انفجار مقر تفنگداران دريايي آمريکا در بيروت و کشته شدن 241 کماندو و همچنين مقر چتربازان فرانسوي در بيروت و کشته شدن دهها تن از آنان ميداند. همچنين او را مسئول چندين نوبت عمليات شهادت طلبانه عليه سفارت آمريکا در لبنان و کويت و ربودن هواپيمای امیر کویت ميداند.
جايزه 25 ميليون دلاري آمريکا براي زنده يا مرده عماد، نشان از هراس جنايتکاران و تروريستهاي دولتي از هرگونه مقاومت دارد. بر خلاف آنچه آمريکا و رژيم صهيونيستي عليه عماد مغنيه جوّسازي ميکنند و او را تروريستي بزرگ مينامند، وي تنها رزمندهاي خالص از مقاومت اسلامي لبنان بود که براي نجات کشورش از اشغالگران، تا پاي جان مبارزه کرد و بيش از 26 سال، سازمانهاي اطلاعاتي 42 کشور از جمله سيا و موساد را به دنبال خود کشاند.
بدون شک، تواناييهاي خارقالعاده عماد مغنيه يا همان «حاج رضوان»، در «لجنه امنيه» حزبالله، نقش بسزايي در پيشرفت کميته امنيتي و وارد آوردن ضربات جبران ناپذير بر رژيم اشغالگر قدس داشته است. تاثیر این ضربات بر پیکره صهیونیسم جهانی به حدی بود که پس از شهادتش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد جهان پس از مغنیه ( بخوانید آمریکا و همپیمانانش) روزهای آرامتری را خواهد داشت. امروزه هر کس بخواهد از دين و کشور خويش در برابر اشغالگران دفاع کند، به تروريسم متهم ميشود که اين چيز تازهاي نيست.
[ پنج شنبه 26 بهمن 1391
] [ 14:42 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
[ پنج شنبه 26 بهمن 1391
] [ 14:39 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ سخنی با دستگاه محترم قضا: حالا که علی لاریجانی به عنوان رئیس قوه مقننه خط قرمزی برای خانواده خود قائل نیست خوب است که با سرعت بالا و به صورت عادلانه به مدعی اقای رئیس جمهور رسیدگی شود
گروه سیاسی تعامل- رئیس جمهور روز گذشته در جریان استیضاح وزیر کار و در صحن علنی مجلس، فیلمی از فردی به نام فاضل لاریجانی رو کرد که این اسناد (به فرض صحت) بیانگر لابی فاضل لاریجانی با مرتضوی می باشد.
رئیس جمهور انتظار داشت با ارائه این سند علاوه بر نجات وزیر خود از استیضاح، رئیس مجلس را هم تخریب کند و به قول خویش با رو کردن پشت پرده ها و بیان آنچه نمایندگان نمی دانند خانواده لاریجانی را زیر سوال ببرد اما در آخر وزیر خود را از کار بیکار دید و ...
رئیس مجلس اما با سعه صدر و هوشمندی، مجلس را اداره کرد و سپس مطالبی را بیان کرد که اگر اجرایی شود و جامعه عمل پوشانده شود قطعا اطمینان مردم را به نظام تفزایش خواهد داد و موجب افزایش سرمایه اجتماعی می گردد.
لاریجانی در قسمت مهمی از نطق دیروز خود گفت: فرق من با شما این است که می گویم اگر کسی از بستگان من تخلف کرده رسیدگی شود بلکه اطرافیان شما تحت تعقیب هستند و همچنان روی آن می ایستید و شما مانع رسیدگی می شوید و حتی گفتید خط قرمز است.
حالا که علی لاریجانی به عنوان رئیس قوه مقننه خط قرمزی برای خانواده خود قائل نیست خوب است که با سرعت بالا و به صورت عادلانه به مدعی اقای رئیس جمهور رسیدگی شود و اگر فاضل لاریجانی مرتکب خطا و یا جرمی شده است به آن رسیدگی گردد تا علاوه بر اجرای عدالت در جامعه سرمایه اجتماعی که به وسیله ایجاد شبهات در این هفت ساله به حداقل رسیده است، بازسازی گردد.
این محک می تواند بر افتخارات قوه قضاییه که با خانواده هاشمی و جوانفکر برخورد کرد بیفزاید و نشان دهد که در جامعه اسلامی نسبت های خانوادگی دلیل بر عدم اجرای عدالت نیست . باشد که همه شامل این آیه گردیم:
يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى اَنْفُسِكُمْ اَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْاَقْرَبِينَ اِنْ يَكُنْ غَنِيّاً اَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ اَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى اَنْ تَعْدِلُوا
اى كسانى كه ايمان آوردهايد ، قيام كنندگان دائمى به عدالت باشيد و شهادتهاى شما براى خدا ادا شود ، اگر چه به ضرر خويشتن يا پدر و مادر و خويشاوندان تمام شود ، بدون تفاوت ميان بىنياز و نيازمند ، خداوند به نيازمندى و بىنيازى آن دو داناتر و شايستهتر است . از هوى پيروى نكنيد تا عدالت بورزيد./"سوره نسا آیه 135 "
لازم است تا مسئولان قوا نشان دهندکه برای تحقق عدالت، مانعی را بر نمی تابند حتی نزذیکان خود را. و صد البته دکتر احمدی نژاد هم لازم است برای پیگرد برخی متهمین اطراف خود که روز گذشته لاریجانی بدان اشاره کرد، محدودیت ایجاد ننماید.
البته در این میان عمل خلاف قانون و استراق سمع و انتشار آن نیز لازم است مورد پیگیری و پیگرد قرار گیرد.
و صد البته آنچه در این میان رنگ باخت، اخلاق سیاسی بود
[ سه شنبه 17 بهمن 1391
] [ 15:55 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
[ سه شنبه 17 بهمن 1391
] [ 15:49 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ دو شنبه 9 بهمن 1391
] [ 10:5 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
نکات علوی از آیت الله العظمی بهجتبسم الله الرحمن الرحیم
به سخن على (عليه السّلام) عمل نكرديمآیت الله العظمی بهجت علّت این را که بسیاری از مردم منحرف شده و مثلا به کمونیسم میگروند، در این میدانند که ما به فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام عمل نکردیم. مانند دستور به پارسايى و مجاهدت و پاكدامنى و درستى؛ و همچنین برابر بودن پیشوایان با تهیدستان. آیت الله العظمی بهجت گفتهاند: (1) «اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: «أَلا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إماما، يَقْتَدِى بِهِ وَ يَسْتَغيىءُ بِنُورِ عِلْمِهِ، أَلاوَ إِنَّ إِمامَكُمْ قَدِ اكْتَفى مِنْ دُنْياهُ بِطِمْرَيْهِ، وَ مِنْ طَعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ... فَوَ اللّهِ، ماكَنَزْتُ مِنْ دُنْياكُمْ تِبْرا، وَلا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْرا، وَ لاأَعْدَدْتُ لِبالى ثَوْبى طِمْرا...» (2) [بدان، كه هر كس را امامى است كه بدو اقتدا مى كند و از نور دانش او فروغ مى گيرد. اينك امام شما از همه دنيايش به پيرهنى و ازارى و از همه طعامهايش به دو قرص نان اكتفا كرده است. البته شما را ياراى آن نيست كه چنين كنيد، ولى مرا به پارسايى و مجاهدت و پاكدامنى و درستى خويش يارى دهيد. به خدا سوگند، از دنياى شما پاره زرى نياندوختهام و از همه غنايم آن مالى ذخيره نكردهام. و به جاى اين جامه، كه اينك كهنه شده است، جامهاى ديگر آماده نساختهام...] و نيز فرمود: «إِنَّ اللّهَ تَعالى فَرَضَ عَلى أَئِمَّةِ العَدْلِ [الْحَقِّ] أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ، كَيْلا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقيرِ فَقْرُهُ».(3)خداوند بر پيشوايان حق و عدل فرض کرده است که خود را با تهيدستان برابر نهند تا فقر، آنان را به نگراني و پريشاني نکشاند. ولى ما به سخن آن حضرت عمل نكرديم تا اين كه سبب شد مردم فوج فوج كمونيسم شدند!» [ جمعه 6 بهمن 1391
] [ 16:9 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ شنبه 6 آبان 1391
] [ 16:5 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
غفلتم...بیدار شو...حدود 80 ساعت به پایان ماه خدا باقی مانده است... تازه امشب هم به روایتی شب قدر است...برای آنها که مثل من جامانده اند و شبهای قدر خود را در خواب غفلت به سر برده اند.... تا حالا شده که دیر به نماز جماعت برسی و وقتی که وصل کردی امام در حال تشهد باشد و به حالت نیم خیز بنشینی ومنتظر سلام امام شوی؟!به این حالت می گویند تجافی زین العابدین علیه السلام دنیا را سرزمین غرور و تکبر می داند و از خدا می خواهد که همیشه در این دنیا حالت نیم خیز داشته باشد، که یعنی وقت رفتن است. آیا کوله بارت را بسته ای؟! آری باید قبل از رفتن استعدادش را پیدا کنی... باید در همین دنیا برای خودت قبر درست کنی... و در هر شب رمضانت به تبعیت از امامت که در دعای ابوحمزه می خوانی خود را در غسالخانه شستشو دهی...و برای خودت تلقین بخوانی... اما من بیچاره چه کنم که فقط با مجالس بطالین اوقات خود را گذرانده ام واز اعضا و جوارحم در راه تو استفاده نکرده ام... راستی اگر آن خدایی که شب بیست وسوم گوشه ای از زمین را لرزاند و تعدادی از هموطنان ما با دهان روزه به دیدارش شتافتند قرعه ی فال را به شهر و دیار من زده بود من چه خاکی باید برسرم می کردم!؟منی که محکم به این دارالغرور چسبیده ام و اصلا حالت تجافی برایم معنا ندارد... من که از نعمت آسایش و امنیت برخوردارم، نه مثل مردم اهر زیر آوار مانده ام، اما نه آوار گناه مرا بیچاره کرده و کمرم را شکسته است... ونه مثل مردم بحرین تاوان هر روزه و افطارم ، زندانی وقربانی شدن عزیزانم باشد... نه مثل مسلمانهای میانمار ، برای هر شهادتین در نمازم با کوهی از انسانهای " بأی ذنب قتلت؟" مواجه شوم...یک جای دنجی برای خودم پیدا کرده ام و یک جانمازی در مسجد پهن کرده ام و خوشحالم که وقت حی علی الصلوه من هم در خیل شتابانهای نماز برای رسیدن به جماعت می دوم، قرآنی برای خودم آماده کرده ام و خوش دارم که هر روز 20 صفحه بر ختم قرآنم افزوده می شود وامان از دل بیچاره ام که قفل خورده و " افلا یتدبرون القرآن ان علی قلوب اقفالها " نشده است. من فقط تسبیح دستم را می بینم و صدای دانه های آن را می شنوم که در زمان العفو گفتنم به هم می خورد و به خودم می گویم من مثلی؟! آیا کسی مثل من هست که اینقدر با تقوا باشد؟ چه کاردارم که دختر همسایه را می خواهند به خانه ی بخت ببرند و مادرش هر شب با اشک افطار میکند که برای جهیزیه اش از کدام بانک دیگر وام قرض الحسنه بگیرد؟ +خدایا... فقط سه روز برایم مانده است... [ شنبه 28 مرداد 1391
] [ 10:44 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
سخنان برگزيده* امام رضاعليه السلام: زيارَةُ قَبرِ أبي مِثلُ زِيارَةِ قَبِر الحُسَينِ؛ زيارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعليه السلام، مانند زيارت قبر حسينعليه السلام است. * امام كاظم عليه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛ سه چيز تباهى مىآورد: پيمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت. * امام كاظم عليه السلام: عَونُكَ لِلضَّعيفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛ كمك كردن تو به ناتوان، بهترين صدقه است. * امام كاظم عليه السلام: لَو كانَ فِيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛ اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در ميان شما بود، قائم ما قيام مىكرد. * امام كاظم عليه السلام: لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسِب نَفسَهُ في كُلِّ يَومٍ؛ كسى كه هر روز خود را ارزيابى نكند، از ما نيست. * امام كاظم عليه السلام: ما مِن شَىءٍ تَراهُ عَيناكَ إلّا و فيهِ مَوعِظَةٌ؛ در هر چيزى كه چشمانت مىبيند، موعظهاى است. * امام كاظم عليه السلام: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ يَومِ القِيامَة؛ هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قيامت از او باز مىدارد. * امام كاظم عليه السلام: إذا كانَ ثَلاثَةٌ في بَيتٍ فَلا يَتَناجى إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِكَ مِمّايَغُمُّهُ؛ هر گاه سه نفر در خانه اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زيرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت مىكند. * امام كاظم عليه السلام: إيّاكَ أن تَمنَعَ في طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَيهِ في مَعصِيَةِ اللَّهِ؛ مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آنگاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى. * امام كاظم عليه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَينَكَ و بَينَ أخيكَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَياءِ؛ مبادا حريم ميان خود و برادرت را (يكسره) از ميان ببرى؛ چيزى از آن باقى بگذار؛ زيرا از ميان رفتن آن، از ميان رفتن شرم و حيا است. * امام كاظم عليه السلام: أبلِغ خَيراً و قُل خَيراً ولا تَكُن أمُّعَةً؛ [ جمعه 26 خرداد 1391
] [ 17:0 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
] [ 16:58 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
] [ 16:50 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ دو شنبه 27 ارديبهشت 1391
] [ 23:6 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ از امام هادی(ع) بشنوید/ مسخره کردن، تفریح چه کسانی است؟ [ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391
] [ 23:1 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ سه شنبه 25 بهمن 1390
] [ 12:13 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
یکى از اعمالى که سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به آن بسیار اهمیت مىداده، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بوده است چون یکى از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن استبه آنچه میسر استبراى حفظ وجود مبارک امام زمان(عج). به طور کلى صدقه آثارى دارد یکى اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مؤمن است که با انجام آن نشان مىدهد تا چه حد در وادى ایمان و خداپرستى صادق است و از این طریق نیازمندیهاى مؤمنان رفع مىگردد و رفاه عمومى به وجود مىآیدچنان که قرآن کریم در آیه 103 سوره توبه مىفرماید: «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطهِرُهُم و تُزَکِیهِم بها» اى رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آنها را پاک و پاکیزه سازى. مؤمن صدقه را باید خود یا براى فایده و غرضى که در نظر دارد بدهد و یا براى حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزى که بسیار نزد او گرامى است و چه محبوبى بالاتر از امام زمان، ارواحنا فداه، که اصلاح بسیارى از امور دینى و آخرتمان بستگى به وجود و سلامتى آن حضرت دارد و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصى عزیزتر و گرامیتر نیست و نباید باشد از وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بلکه حضرتش باید محبوبتر از نفس خودمان باشد و اگر چنین اعتقادى نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبتبه آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد. لذا سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به فرزند خود سفارش مىفرماید: «ابتدا کن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى». باید توجه داشت که آن حضرت هیچ احتیاجى به صدقه و دعاى ما ندارد بلکه از شؤون بندگى و اداى بعضى از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستى به آن جناب است، و این عمل راه و سببى استبراى جلب رضاى پروردگار و حصول قرب به خداوند در قضاى حوائج و دفع بلا. لذا آثار صدقه به انفاق کنندگان آن مىرسد مخصوصا اگر انفاق براى اظهار محبت و دعا براى وجود مقدس امام، علیه السلام، باشد. سید بن طاووس، در کتاب «امانالاخطار» در ضمن دعایى که براى صدقه دادن در وقتسفر ذکر مىکند، مىنویسد: «اَللهُمَ اِنَّ هَذِهِ لَکَ وَ مِنکَ وَ هِىَ صَدَقَةٌ عَن مَولانا المهدی، عجلالله فرجه، وَ صَلِّ عَلَیهِ بَینَ اَسفارِهِ و حَرکاتِه و سَکَناتِه فِى ساعاتِ لَیلِه وَ نَهارِه وَ صَدقَهٌ عَمَّا یَعنِیهِ اَمرَهُ وَ مَالا یَعنیهِ وَ مَا یُضمِنه و ما یُخلِفُه.» خدایا! این (صدقه) از آن تو و براى توست و صدقهاى براى سلامتى مولایمان مهدی( عجلالله تعالى فرجهالشریف) مىباشد، و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکتها و استراحتهایش، در تمامى اوقات شب و روزش و صدقهاى است، براى هرچه که متعلق به اوست. یکى از علماى اهل معنا مىفرمود: چه در هنگام سفر و چه در هنگام حضر، وقتى که صدقه براى وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، مىدهید این دعا ـ دعاى فوق ـ را بخوانید. [ یک شنبه 16 بهمن 1390
] [ 11:5 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
آیت الله سید علی سیستانی: سوال : میخواستم نظر حضرت عالی و شرعی و نوحه حلال یا حرام را درباره لخت شدن افراد در هیئات مذهبی که جهت سینه زنی انجام میگیرد را بدانم :جواب : اشکال ندارد الله العظمی بهجت (ره): س. لخت شدن در عزادارى چگونه است و اگر بر اثر سينهزنى، بدن سرخ شود، چه حكمى دارد؟ [ چهار شنبه 21 دی 1390
] [ 15:27 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُقَیَّةَ بِنْتِ نَبِیِّكَ، وَالْعَنْ مَنْ آذى نَبِیَّكَ فیها ببینید در بین این کسانی که برای مجلس ثبت نام می کنند چه کسانی نیتشون خدائیه. اونهایی که در دوره های قبل بودند به جر اونهایی که امتحانشون رو پس دادند، خیلی هاشون زیر صفر بودند و قیامت سخت و قبر سختی دارند مگر اینکه مردم ازشون بگذرند. ببینید چه کسانی تفکرشون اسلامی است و حقیقتشون با اهل بیت ع است. اگر فکر و نور نیاتشون رو نبینی در انتخاب دچار اشتباه میشی. حالا اگر به کسی اطمینان داری باهاش مشورت کن. چون اصل شرکت در این انتخابات است. حج شرط است و می تونی دسته جمعی هم بری ولی اعمال فردیه و مختص خود فرد میشه. اونجایی که کسی به فریادت نمی رسه. مواظب باش. سودهای طلا و سکه و ارز رو هم نزدیکان خودشون دارند می خورند و همه اینها یک روزی رو میشوند مثل بقیه آل سعود، آل مروان و آل هاشمی و بقیه آل ها. مناجات با حضرت صاحب الزمان علیه السلام در انتظار طلعت صبح وصال تو *** دل می تپد به شوق طلوع جمال تو با غفلتی که هست همیشه ز سوی ما *** اصلا نکرده ایم مراعات حال تو اینجا کسی به یاد شما دل نمی دهد *** هستیم بی خیال و همیشه وبال تو کمتر دلی برای شما تنگ می شود *** بی مهری است باعث رنج و ملال تو از بس که دل سپرده ایم به نانهای شبهه ای *** از یاد رفته سفره رزق حلال تو گرچه گناه حاصل این عمر رفته است *** داریم امید دیدن ماه جمال تو بر در نیامده تو به سائل عطا کنی *** پیدا نشد کسی که بفهمد خصال تو تو غصه دار کرب و بلا و مدینه ای *** بر قلب ماست درد و غم بی مثال تو پایان بده به دوری چشم انتظارها *** ما را رسان به غافله نی سوارها
در ادامه درس اخلاق حاج آقا در خصوص تاثیر دعا و نورانیت آن بر زندگی، حضرت استاد در خصوص نور یقین، نور ایمان و نور نیات مطالب ذیل را ایراد فرمودند: اول اینکه خدا را شکر می کنیم که نعمت بارانش را بر ما ارزانی داشت چون واقعا ما محتاج این باران هستیم. دوم اینکه جزء 18 قرآن یادتون نره که بخونید. سومین موضوع اینکه شب جمعه مسجد ارک دعای کمیل داریم حتما انشاءالله تشریف بیارین چون شب مهمی است، شب نهم دی هست که موضوع بسیار مهمی است. روزها می گذرند، نهم دی، دهم دی، تاسوعا، عاشورا و اگر بنده خدا باشیم هر روز و هر اتفاقی باید ما رو به خدا نزدیک کنه. در مورد دعایی که هفته قبل اون رو شروع کردیم که خیلی عزیز و مهم است و قبل از زیارت آل یاسین در مفاتیح آمده است عرض کردیم: وَكَلِمَةِ نوُرِكَ، یعنی کلام اون آقایی که رسول خدا و نبی رحمتک است. بعد هم عرض کردیم هر حرکت زیبا یک نوری دارد. وَاَنْ تَمْلَأَ قَلْبى نوُرَ الْیَقینِ، اگر کسی می خواهد قلبش از ایمان و یقین لبریز بشه خودش یک نوری دارد و این یقین به زبان نیست و باید در قلب باشد. این نور باید در قلب ما وارد بشه تا ایمانمون کامل بشه. و همانطور که در ماه مبارک رمضان عرض خواندیم نور ایمان به جایی میرسه که تباشر به قلبی می شود. یعنی تمام وجود رو پر می کنه اگر ما این نور رو از خدا بخواهیم و همراه داشته باشیم خدا هم انشاء الله حقیقتش رو به ما عطا می کنه.
وَصَدْرى نوُرَ الأیمانِ، سینهام را با نور ایمان پر کنی، یک نفر رو می بینی که سی، چهل یا هفتاد سال بندگی خدا رو کرده ولی یک دفعه سقوط می کنه و این سقوط طوری هست که هر چقدر هم بهش بگی فکر میکنه راه خودش درسته و قبول نمی کنه. اینهایی که الان دارند به عنوان خط انحرافی و فتنه و یا خطوط دیگر جلو می روند به خیالشون دارند راه درست رو طی میکنند. ولی اگر بخواهیم درست ببینیم کسانی شرح صدر دارند که نور ایمان در وجودشون هست و این شرح صدر را موسی ابن عمران علیه السلام از خدا خواست و این نور به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر می گرده و اگر کسی به واسطه نبی مکرم اسلام این نور رو پیدا نکنه اوضاعش خیلی به هم ریخته است. و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هم می فرماید: حسین منی و انا من حسین، تا تو یادت باشه از حسین سلام الله علیه صد در صد باید به پیغمبر عزیزمون برسی. لذا هیچ ذکری بالاتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست. و بدانید که این ذکر مقدس و اعظم رو هر جا هستید و حتی اگر گوینده یا واعظ ناراحت هم میشه باید با صدای بلند بفرستید. حالا از یک طرف دیگر به مسئله نگاه کنیم. قلب چه چیزی دارد؟ نور یقین، شرح صدر چه چیزی دارد؟ نور ایمان، حالا میگی: وَفِكْرى نوُرَ النِّیَّاتِ، و پر کن اندیشهام را با نور نیات، این برای اینه که بفمی کسی فکرش یا نیتش درست هست یا نه. الان شما ببینید در بین این کسانی که برای مجلس ثبت نام می کنند چه کسانی نیتشون خدائیه. اونهایی که در دوره های قبل بودند به جر اونهایی که امتحانشون رو پس دادند، خیلی هاشون زیر صفر بودند و قیامت سخت و قبر سختی دارند مگر اینکه مردم ازشون بگذرند. ببینید چه کسانی تفکرشون اسلامی است و حقیقتشون با اهل بیت است. اگر فکر و نور نیاتشون رو نبینی در انتخاب دچار اشتباه میشی. حالا اگر به کسی اطمینان داری باهاش مشورت کن. چون اصل شرکت در این انتخابات است. حج شرط است و می تونی دسته جمعی هم بری ولی اعمال فردیه و مختص خود فرد میشه. اونجایی که کسی به فریادت نمی رسه. مواظب باش. خلاصه باید نیاتمون رو درست کنیم. هر کاری که می کنی باید ببینی فکرت داره کجا کار میکنه. کاسبی می کنی؟ فکرت کجاست. الان همه چیز داره گران میشه، این شعارها رو هم رها کنید، سودهای طلا و سکه و ارز رو هم نزدیکان خودشون دارند می خورند و همه اینها یک روزی رو میشه مثل بقیه آل سعود، آل مروان و آل هاشمی و بقیه آل ها. حالا داری این دعا رو برای امام رمانت می خونی. اصلا قبولش داری یا نه؟ نیتمون چیه؟ خدا به حق حضرت زهرا سلام الله علیها یک گوش شنوا به ما عطا کنه و عمل خالص به اعضاء و جوارحمون بده.
اشعار روضه مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها: ای محبان آیت الزهرا منم *** حضرت ریحانة الزهرا منم نور قرآن هستم و بنت الحسین *** زینت الزینب نجات عالمین من کی ام؟ مهتاب شبهای دمشق *** نازدانه دختر سلطان عشق من کی ام؟ آموزگار رهبران *** دستگیر جمله پیغمبران حب من حب تمام عترت است *** رتبه ام بی شک قریب العصمت است روز محشر با مقام عصمتم *** من شفاعت می کنم از امتم حوض کوثر اشک چشمان من است *** چشمه آب صفا جان من است طور سینای تجلی طور من *** مهر افشان گلشن است از روی من طور موسی کنج ویران من است *** چشم صدها خضر حیران من است من نسیم آه را طوفانی ام *** روی دامان ماه را مهمانی ام در بَرَم شد ماه میهمان نیمه شب *** دامنم شد محو قرآن نیمه شب ماهِ خود را پیش چشمِ زینبش *** می گرفتم بوسه از لعل لبش زخم پیشانی که دیده مثل من *** بوسه از قرآن که چیده مثل من دیده ام من کعبه مقصود را *** حاجیم هر نیمه شب معبود را دست من شد شانه موی پدر *** مرحم زخم دو ابروی پدر در قنوت نیمه شب من عاقبت *** هست رگهای بریده شاهدم تا سحر آن شب که همدم داشتم *** گفتگو با ذبح اعظم داشتم دستهایم را نشان دادم به او *** زخم پایم را نشان دادم به او در مناجات من و ذبح عظیم *** همنشین شد ذبح اعظم با یتیم گفتم ای بابا مسلمانت منم *** جامع تفسیر قرآنت منم گر چه دستم بسته در زنجیر شد *** گر چه هر جا دخترت تحقیر شد گرچه قرآن خوانده ای بابای من *** گو تفسیرش همین غمهای من گرچه بر گل صبغه نیلی زدند *** با وجودی که مرا سیلی زدند لشگر ابلیس شد رسوای من *** کاخ استکبار زیر پای من ای محبان راه با من طی کنید *** پس طواف راس روی نی کنید من هجوم نیزه ها را دیده ام *** ضرب شوم نیزه ها را دیده ام با وجودی که سه ساله دخترم *** هست جای کعب نی روی تنم تا کنون زهرای کوچک دیده ای *** خطبه قَرّای کودک دیده ای تازیانه آشنا با جسم من *** یادتان باشد به محشر اسم من تا رقیه نام زیبای من است *** نام من همراه بابای من است چون گشودم سفره احساس را *** حفظ کرده پرچم عباس را [ جمعه 9 دی 1390
] [ 11:35 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ نمود غیرت در كربلایکی از خصلتهای پسندیده، «غیرت» است. در لغت، غیرت به معنای آن است که سرشت و طبیعت انسان از مشارکت غیر در امر مورد علاقهاش نفرت داشته باشد. (1) در اصطلاح، آن است که کسی نسبت به ناموس خود و همسر یا فرد مورد علاقهاش به حدی اهتمام ورزد که به دیگری اجازه تعرض به حریم خویش ندهد. انسان غیور، نمیتواند تحمل کند که دیگران با نگاههای ناپاک یا انگیزههای فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و قصد سوء داشته باشند. غیرت ورزیدن، خُلقی ارزشمند و پسندیده است. «غیرت دینی» نیز سبب میشود که انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به دین و ارزشهای مقدس و معتقدات دینی بر آشوبد و عکسالعمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: غیرت از ایمان است؛ «اَلغیرَةُ مِنَ الایمان.»(2) غیرت، نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب میشود. حضرت علی علیهالسلام فرموده است: «ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازه جوانمردی اوست، شجاعتش به اندازه پاکدامنی اوست و عفت او به قدر غیرت اوست: «... و عفته علی قدر غیرته.» (3) و خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست میدارد: «انَّ اللهَ یُحبُّ مِن عِبادِهِ الغَیُور.» (4) بنیهاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت پیامبر حرمتی فوقالعاده قائل بودند. جوانان بنیهاشم نیز پیوسته اهلبیت امام حسین علیهمالسلام را در طول سفر به کربلا، محافظت میکردند. شبها نیز با حراست این جوانان، به ویژه قمر بنیهاشم، زنان حرم آسوده و بیهراس میخفتند. حسین بن علی علیهماالسلام در رجز حماسی خویش در روز عاشورا از جمله بر حمایت از ذریه پیامبر و خانواده پدرش تاکید میفرمود: «اَحمی عِیالاتِ اَبی، اَمضی عَلی دینِ النَّبی.» (5) آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود، وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمهها و تعرض به زنان و کودکان دارند، بر سرشان فریاد کشید: «اِن لَم یَکُن لکم دینٌ و کُنتُم لا تَخافُونَ المَعادَ فَکُونُوا اَحراراً فی دُنیاکُم...» (6)، ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید... من با شما میجنگم و شما با من میجنگید، به زنان که نباید تعرض کرد، تا وقتی من زندهام، طغیان گرانتان را از تعرض نسبت به حرم من باز دارید: «فَامنَعُوا عُتاتِکُم عَنِ التَّعرُّضِ لِحَرَمی ما دُمتُ حَیّاً.» (7) از غیرت امام بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک شوند. غیرت دینی او و یارانش نیز زمینهساز آن حماسه بزرگ شد. امام، کشته شدن را بر ننگ ذلت و تسلیم، ترجیح داد و این از غیرت و حمیت او بود. یاران شهیدش هم شب عاشورا و در فرصتهای دیگر تا پای جان ابراز وفاداری کردند و غیرتشان اجازه نداد که امام و اهلبیت ايشان را در صحرا و میان انبوه دشمن رها کنند و خود، در پی زندگی و عافیت خویش روند. عباس، اماننامه دشمن را رد کرد، خودش تیغها و شمشیرهای دشمن را بر خواری و مذلت ترجیح داد. اما فرومایگان، برای کشتن او و به خاطر رضای خاطر والی کوفه و یزید طاغوت، همدست شدند و پس از کشتن عاشوراییان، خانواده آنان را به اسارت بردند. برآشفتن عبدالله عفیف ازدی در کوفه بر ضد ابن زیاد و اعتراض به اسیر گرفتن خانواده حسین علیهالسلام و عترت پیامبر، از غیرت او بود. اعتراض حضرت زینب به یزید در شام، که اهلبیت پیامبر را در معرض دید و تماشای مردم کوچه و بازار قرار داده (8)، ریشه در غیرت او داشت. پیروان عاشورا، هم درس عفاف و حجاب را به عنوان «غیرت ناموسی» از کربلا میآموزند، هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه با باطل و بدعت را به عنوان «غیرت دینی» از حماسه آفرینان کربلا الهام میگیرند.
پينوشتها: 1- مجمع البحرین، واژه «غیر». 2- من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444 . 3- نهجالبلاغه، صبحی صالح، حکمت 47 . 4- میزان الحکمة، ج 7، ص 357 . 5- بحارالانوار، ج 45، ص 49 . 6- همان، ص 51 . 7- همان، در وقعة الطف، ص 252، با عبارتی دیگری بیان شده است. «امنعوا رحلی و اهلی من طفاتکم و جهالکم». 8- حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 378.
منبع: پيامهاي عاشورا، جواد محدثي . ادامه مطلب [ چهار شنبه 9 آذر 1390
] [ 11:20 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
عفاف و حجاب در كربلاکرامت انسانی زن، در سایه عفاف او تامین میشود. حجاب نیز یکی از احکام دینی است که برای حفظ و پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگیهای اخلاقی تشریع شده است. نهضت عاشورا برای احیای ارزشهای دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین علیهالسلام و زینب کبری و دودمان رسالت، چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خویش، یادآور این گوهر ناب گشتند. برای زنان، زینب کبری و خاندان امام حسین علیهالسلام الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند. حسین بن علی علیهماالسلام به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید. (1) اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنهها و رفتار آنان بود. در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند. (2) رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد علیهالسلام نیز تا میتوانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی! (3) به نقل شیخ مفید: پس از کشته شدن امام حسین علیهالسلام وقتی گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان باز گردانند، تا به وسیله آنان خود را بپوشانند. (4) به نقل سید بن طاووس، شب عاشورا امام حسین علیهالسلام در گفت و گو با خانوادهاش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتنداری توصیه کرد. (5) روز عاشورا وقتی زینب کبری، بیطاقت شد و به صورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت این گروه را نسبت به ما دراز مکن. (6) در حادثه حمله دشمن به خیمهها و غارت آنچه آنجا بود، زنی از بنی بکر بن وائل از بانوان حرم دفاع کرد و خطاب کرد که: ای آل بکر بن وائل! آیا دختران پیامبر را غارت میکنند و جامههایشان را میبرند و شما مینگرید؟ (7) دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهلبیت پیامبر تا آنجا که میشود، حفظ و رعایت شوم. ام کلثوم به مامور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق میکنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد. و از آنان درخواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوههای اهلبیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند، خوار شدیم.! (8) از اعتراضهای شدید حضرت زینب علیهاالسلام به یزید، این بود که: ای یزید! آیا از عدالت است که کنیزان خود را در حرمسرا پوشیده نگاه داشتهای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر میگردانی، حجاب آنها را هتک کرده، چهرههایشان را در معرض دید همگان قرار دادهای که دور و نزدیک به صورت آنان نگاه میکنند؟! (9) هدف از نقل این نمونهها نشان دادن این نکته است که هم خاندان امام حسین علیهالسلام، نسبت به حجاب و عفاف خویش مواظبت داشتند، و هم از رفتار دشمن در این که حریم حرمت عترت پیامبر را نگاه داشته و آنان را در معرض تماشای مردم قرار داده بودند، به شدت انتقاد میکردند. با آن که زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبتزده از منزلی به منزلی و از شهری به شهری و از درباری به درباری آنان را میبردند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ شان و مرتبه یک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نیز سخنرانیهای افشارگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمیماندند. حرکت اجتماعی سیاسی، در عین مراعات حجاب و عفاف. و این درسی برای بانوان در همه دورانها و همه شرایط است. [ چهار شنبه 9 آذر 1390
] [ 11:15 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ چهار شنبه 9 آذر 1390
] [ 11:12 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
مدل 200B5A-S01 لپتاپ ضد ضربه و مقاوم سامسونگ در بازار داخلی است. این لپتاپ به افرادی که به دنبال یک نوتبوک با کیفیت، ضدضربه و مقاوم و همچنین با قیمت مناسب هستند، توصیه میشود. مدل 200B5A-S01 لپتاپ ضد ضربه و مقاوم سامسونگ در بازار داخلی است.
این لپتاپ به افرادی که به دنبال یک نوتبوک با کیفیت، ضدضربه و مقاوم و همچنین با قیمت مناسب هستند، توصیه میشود. 200B5A-S01 به پردازنده Intel Core i5 2.66 GHz، رم چهار گیگابایتی از نوع DDR3 و هارددیسکی با ظرفیت 500 GB 5400 RPM است. ادامه مطلب [ شنبه 7 آبان 1390
] [ 11:13 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ وقت نماز ظهر در روز جمعه 6. اگر موفّق به شركت درنماز جمعه نشويم؛ وقت نماز ظهر چه موقع است؟ ج. در وقت نماز جمعه، خواندن نماز ظهر اشكال ندارد.
درك نكردن شب در هواپيما 7. در بعضى از سفرهاى خارجى كه با هواپيما است اشخاص، 24 ساعت طى مسافت مىكنند و همهى اين زمان روز است و شبى را درك نمىكنند. بلكه گاهى از اوّل صبح شروع مىكنند و بعد از 24 ساعت وقتى به مقصد مىرسند، در مقصد، ظهر شرعى نشده؛ اوقات نماز آنها در اين 24 ساعت چگونه بايد باشد؟ ج. در هر زمان كه يكى از اوقات فعليّت پيدا كرد، وظيفه خود را در همان زمان انجام مىدهد و در جايى كه اوقات نماز هر چند به مقايسه به نزديكترين مكانها معلوم نيست، بايد جايى كه مبدأ و آغاز سير او بوده براى وقت صبح و ظهر و مغرب حساب كند، بنابر احتياط وجوبى، گرچه محتمل است عدم تكليف.
بيدار نمودن افراد براى نماز 9. بيدار كردن اشخاص مانند اولاد و ميهمان براى نماز واجب چگونه است؟ ج. سيره بر بيدار كردن است؛ مگر در صورتى كه براى فردى كه خوابيده ضرر داشته باشد. تذكّر نمودن مريض به وقت نماز 10. در صورتى كه مريضى متوجه اوقات نماز و اداى آن نباشد؛ آيا بر اطرافيانش واجب است به او يادآورى نمايند؟ ج. در فرض سؤال اگر آگاه كردن او به وقت، مُضرّ به حالش نباشد، جايز است خصوصا با اجازهى او از اوّل. خواندن نماز در پنج وقت 11. آيا خواندن نمازهاى يوميّه در پنج وقت رجحان دارد؟ ج. پس از به جا آوردن نافله، افضل تعجيل است. وقت نماز نافله مغرب 12. آيا مىشود نافلهى مغرب يا نماز غفيله را بعد از نماز عشا و قبل از ذهاب حمره، به نيّت ادا خواند؟ ج. به جهت رعايت احتمال بودن وقت بين دو عمل (نماز مغرب و نماز عشا)، بدون نيّت ادا يا قضا بخواند. وقت نماز اوّل ماه 13. وقت نماز اوّل ماه چه زمانى است؟ ج. وقت نماز اوّل ماه از اوّل طلوع فجر است كه اوّل روز شرعى مىباشد. يقين به پخش اذان زودتر از وقت شرعى 14. اگر فردى يقين كند كه اذان پخش شده توسط رسانه پيش از وقت شرعى است؛ چه حكمى دارد؟ ج. بايد به يقين خود عمل كند. پخش كردن اذان بعد از وقت شرعى 15. با توجه به اين كه در بعضى منطقهها اذان صبح را چند دقيقه ديرتر از وقت شرعى پخش مىكنند، آيا در ماه رمضان خوردن يا آشاميدن تا گفتن اذان اشكال شرعى دارد؟ ج. بله، تا وقت شرعى بيشتر نمىتواند بخورد يا بياشامد. خواندن نماز بعد از وقت 16. اگر بعد از نماز، نمازگزار بفهمد نماز را قبل از وقت خوانده؛ آيا بايد نماز را دوباره بخواند؟ ج. اگر متوجه شود كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، بايد نمازش را دوباره بخواند؛ ولى اگر در بين نماز بفهمد كه وقت داخل شده، يا بعد از نماز متوجه شود كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است. خواندن مقدارى از نماز بعد از وقت 17. در نزديك غروب، شروع به خواندن نماز عصر كردم دو ركعت از نماز عصر بعد از غروب خوانده شد؛ آيا بايد آن را قضا كنم؟ ج. خير لازم نيست. ندانستن وقت نماز 18. اگر روز ورود به كشور خارجى هوا ابرى باشد [تشخيص طلوع و غروب خورشيد مشكل باشد] و اوقات شرعى را نداند يا منابع خبرى در اين زمينه قابل اطمينان نباشد، چه موقع بايد نمازهاى يوميّه را به جاى آورد؟ در روزهاى آفتابى چه طور؟ ج. در صورتى كه احتمال مىدهند دسترسى به چيزى پيدا كنند كه به واسطه آن علم يا ظن به وقت پيدا مىكنند، احتياط در تأخير نماز است. ولى اگر به خاطر تأخير، خود به خود علم و يا ظن به وقت پيدا مىشود، احتمال دارد همين قدر كه گمان به وقت پيدا كردند، بتوانند نماز بخوانند ولى اگر عسر و حرج نباشد احتياط در تأخير نماز است. اشتباه در تشخيص وقت 19. اگر نمازگزار در تشخيص وقت نماز اشتباه كند و پس از وقت نماز، نماز را باادا بخواند؛ و يا تيمم كند و نماز بخواند و بعد از آن وقت حقيقى نماز را بيابد و نداند چند نماز پس از وقت و با تيمم خوانده است؛ تكليفش چيست؟ ج. نمازهايى را كه اشتباها به نيّت ادا خوانده يا با خوف وقت با تيمم خوانده و بعد از وقت فهميده، قضا ندارد. وقت نماز در قطبين و امثال آن 20. وقت نماز در قطبين و يا در كره ماه [براى فضاپيما] چه موقع مىباشد؟ اگر در شهرى طول روز طولانىتر از شب باشد [براى مثال: 17 ساعت يا 23 ساعت[ چه طور؟ ج. آن مكانهايى كه شب و روز دارند، حكم آن معلوم است و آن جاهايى كه شب و روز ندارند، مىتوانند نزديكترين مكانها به آن جا كه شب و روز دارند ملاك قرار داده و بر طبق آن نماز بخوانند. وقت قضاى نمازهاى يوميّه 21. نمازهاى يوميّه چه موقع قضا مىشوند؟ ج. وقتى كه ديگر كمتر از يك ركعت وقت دارد. وقت نماز ظهر و عصر و شروع نماز مغرب 22. وقت نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب است يا تا ابتداى اذان مغرب؟ آيا مىشود بعد از غروب آفتاب نماز مغرب خواند؟ ج. وقت آن تا مغرب است يعنى تا وقتى كه آفتاب از زمينى كه مسطح است، غروب كند. [ یک شنبه 24 مهر 1390
] [ 12:3 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
چرا باید زیارت عاشورا بخوانیم؟ حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسيله خواندن زيارت عاشورا، جدم حسين(ع) را زيارت کند " چه از راه دور يا نزديک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد. چند نکته در رابطه با اين حديث قابل ذکر می باشد: اول اينکه گوينده مطلب يک امام معصوم است، بنابراين خيلی قابل اهميت می باشد.
ادامه مطلب [ یک شنبه 24 مهر 1390
] [ 10:33 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ به گزارش موج چهارم در آخرین شماره ماهنامه امتداد پروندهای درباره مقام معظم رهبري منتشر شده است.
ادامه مطلب [ یک شنبه 24 مهر 1390
] [ 10:19 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
تاکید قرآن بر محبت اهل بیت صلوات الله
قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل مىکند مىگوید:« همگان گفتند: ما از مردم مزدى نمىخواهیم، تنها اجر ما بر خداست» .اما به پیغمبر خاتم وحی مىشود:
«بگو از شما مزدى را درخواست نمىکنم مگر دوستى خویشاوندان نزدیکم».
ادامه مطلب [ جمعه 15 مهر 1390
] [ 10:33 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
حيات اجتماعي امام رضا عليه السلام دوران حيات امام هشتم اوج گيري گرايش مردم به اهل بيت و دوران گسترش پايگاههاي مردمي اين خاندان است. چنان كه مي دانيم امام از پايگاه مردمي شايسته اي برخوردار بود و «در همان شهر كه مأمون با زور حكومت مي كرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حكم مي راند... نشانه ها و شواهد تاريخي ثابت مي كند كه (در اين دوران) پايگاه مردمي مكتب علي عليه السلام از جهت علمي و اجتماعي تا حدي بسيار رشد كرده و گسترش يافته بود. در آن مرحله بود كه امام عليه السلام مسئوليت رهبري را به عهده گرفت».
ادامه مطلب [ جمعه 15 مهر 1390
] [ 10:28 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
برخى وصيتهاى امام صادق علیه السلام براى شيعيان
زيد شحام می گويد: ابوعبدالله (ع) به من فرمود: به همه كسانى كه به نظر تو، مطيع ما هستند و از ما حرف مىشنوند، سلام برسان. من همه شما را به تقواى الهى و ورع دينى فرا مىخوانم، و اينكه براى خدا كوشش كنيد، راستگو باشيد، اداى امانت كنيد و سجدههاى طولانى داشته باشيد و براى همسايگان خوبى باشيد كه محمد (ص)، با اين تعاليم و آموزشها آمده است. امانت و وديعه اشخاصى را كه شما را امين شناختهاند و چيزى را به شما سپردهاند، چه نيكوكار باشند يا بدكار، به ايشان سالم پس دهيد؛ زيرا رسول الله صوات الله عليه دستور دادند كه حتى نخ و سوزن هم تحويل شود. و به خويشاوندان و اقوام خود صله و احسان كنيد و بر جنازه آنان و در تشييع شان شركت نمائيد و بيمارانشان را عيادت كنيد و حقوق ايشان را ادا نمائيد. به خدا سوگند، حديث كرد مرا پدرم كه مردى در ميان قبيلهاى از شيعيان على (ع) شمرده مىشود كه وارسته ترين، امانتدارترين، راستگوترين، و درزمينه قضاوت، عادلترين آنان باشد و وقتى از افراد قبيله راجع به او سؤال شود كه او چگونه مردى است، پاسخ دهند: چه كسى همانند اوست؟ راستى كه او امينترين و صادقترين ماست .
وصيت امام به مؤمن الطاق: اى پسر نعمان! از مراء و لجبازى دور باشد كه عمل تو را تباه مىسازد و از جدال و كشمكش بپرهيز كه تو را هلاك گرداند و از ستيزه جوئيهاى فراوان بپرهيز كه تو را از خدا دور مىكند. مردمى در زمان گذشته وجود داشتهاند كه سكوت را تمرين مىكردند و شما سخن گفتن و حرف زدن را ياد مىگيريد. جمعى از پيشينيان به قصد عبادت و بندگى، ده سال سكوت مىكردند و خود را بدين وسيله مىآزمودند كه اگر دراين آزمايش سرافراز بيرون مىآمدند، خود را اهل تعبد وبندگى مىدانستند، والا مىگفتند: من كجا و بندگى خدا كجا؟ مىگفتند: كسى نجات پيدا مىكند كه از گناه و لغزش و حرف زشت كاملاً بپرهيزد و سكوت نمايد و در دولت باطل، برآزار و اذيت، شكيبا باشد. اينان برگزيدگان، خالصان و دوستان واقعى خدايند و مؤمنان راستين همينانند. به خدا سوگند، اگر يكى از شما در راه خدا زمينى پر از طلا احسان كند اما به برادر ايمانى خود حسد ورزد، با همين طلاها بدنش داغ خواهد خورد و كيفر خواهد ديد.اى پسر نعمان! هر كس از او چيزى سؤال شود و با اينكه (اجمالاً) مىداند ولى بگويد نمىدانم، بدون شك با مسائل علمى منصفانه برخورد كرده است. و مؤمن در جائى كه نشسته است، دچار وسوسه حسد مىشود؛ ليكن وقتى بلند شد و رفت، حسد و كينه هم از بين مىرود. اى پسر نعمان! اگر مىخواهى دوستى برادر دينى تو برايت خالص باشد با او مزاح نكن؛ لجبازى، فخر فروشى و ستيزه نيز منما. دوستت را از همه اسرار و رازهايت آگاه مساز، بلكه به همان اندازه كه اگر دشمن تو آگاه گردد، نتواند ضرر و زيانى به تو بزند؛ چون دوست هم ممكن است روزى دشمن شود. اى پسر نعمان! بلاغت نه با تيز زبانى و تندگوئى است و نه با پر حرفى بلكه فقط به معنى توجه داشتن و دليل محكم آوردن است. وصيت امام به حمران بن اعين: اى حمران! در زندگى خود، به اشخاص پائينتر از خود (در مكنت و دارائى) نظر كن و به مردمى كه در توانائى مالى از تو بالاترند نگاه نكن؛ چون در اين صورت است كه به قسمت و بهره خود قانع و راضى خواهى بود و بدين وسيله، به بهره بيشترى از سوى پروردگارت دست خواهى يافت. و بدان كه عمل و عبادت اندك ولى دائم و پيوسته كه بر مبناى يقين باشد نزد خداوند با ارزشتر از عمل و عبادت زيادى است كه براساس يقين نباشد. و بدان كه هيچ ورع و تقوائى، برتر از اجتناب از حرامهاى الهى و خوددارى از آزار مؤمنان و غيبت ايشان نيست. و هيچ زندگى اى گواراتر از خوش اخلاقى و هيچ مالى سودمندتر از قناعت به كفاف، و هيچ جهلى مضرتر از عجب و خودپسندى نمىباشد.وصيت امام به مفضل بن عمر: تو را و خودم را به تقواى الهى و اطاعت از فرمان او سفارش مىكنم؛ زيرا طاعت، ورع، تواضع براى خدا، آرامش، كوشش، عمل به فرمان الهى، خير خواهى براى رسولان او، تلاش در تحصيل رضاى خداوند، و اجتناب از محرمات الهى همگى از آثار و نتايج تقوى است. بدون ترديد آن كس كه تقوى پيشه مىسازد، خود را به خواست خدا از آتش بركنار نگاه داشته و به تمام خير دنيا و آخرت دست يافته است. و هر كس ديگران را به رعايت تقوى و داشتن پروا دعوت و توصيه كند، بهترين موعظه و نصيحت را انجام داده است. خداوند در پرتو لطف و مرحمتش ما را از متقيان و پرواپيشگان قرار دهد.وصيت امام به جميل بن دراج: بهترين شما ،سخاوتمندان شماست و بدترين شما بخيلان و تنگ نظران شماست. و از عمدهترين كارهاى شايسته،نيكى و احسان به برادران دينى و كوشش در رفع نيازمنديهاى ايشان است كه بدين وسيله دماغ شيطان به خاك ماليده مىشود و انسان از شعله آتش محفوظ مىماند ووارد بهشت مىشود. اى جميل! اين سخن مرا به ياران و اصحاب نيكوكارت برسان. جميل پرسيد: فدايت شوم، اصحاب نيكوكار من كيستند؟ امام فرمود: آنان كه هم در سختى و هم در رفاه به برادران دينى خود نيكى و احسان مىكنند. اى جميل! انجام چنين كارى براى شخص دارا، آسان است. خداوند عزوجل شخص نادار را در اين زمينه ستوده است آنجا كه فرمود: «و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و من يوق شُحّ نفسه فأولئك هم المفلحون». وصيت امام به معلى بن خنيس: امام خطاب به معلى موقعى كه عازم سفر بود فرمود: اى معلى! تنها از خداوند عزت بخواه كه تو را عزيز خواهد كرد.معلى پرسيد: چگونهاى فرزند رسول خدا ؟ امام فرمود: اى معلى! از خدا بترس، همه چيز از تو خواهد ترسيد. اى معلى! با عطا و بخشش، محبت دوستانت رإ؛صظ به سوى خود جلب كن كه خدايتعالى عطا و بخشش را عامل محبت و خوددارى و منع را انگيزه عداوت و دشمنى قرار داده است. پس اينكه از من چيزى بخواهيد و من آن را به شما بدهم نزد من دوست داشتنىتر از آن است كه چيزى از من نخواهيد و من هم چيزى به شما ندهم و در نتيجه نسبت به من احساس كينه و عدوات كنيد. و هر چه خداوند عزوجل به دست من به شما مىرساند، در حقيقت، سپاس براى اوست. پس در برابر عطا و بخشش من، سپاسگزار خدا باشيد. وصيت امام به سفيان ثورى : سفيان مىگويد: صادق، فرزند صادق يعنى جعفر بن محمد عليهما السلام را ديدار و عرض كردم: اى فرزند رسول الله! مرا توصيه و سفارش بفرمائيد.امام: اى سفيان! شخص دروغگو مروت و مردانگى، و آدم بيحال دوستى و رفاقت، و انسان حسود راحتى ندارد، و شخص بد اخلاق، به سيادت و آقائى نمىرسد. سفيان: باز بفرمائيد. امام: اى سفيان! به خدا اطمينان داشته باش تا مؤمن راستين شوى و به قسمت خدا راضى باش تا بى نياز گردى و با همسايهات به خوبى رفتار كن تا مسلمان شمرده شوى و هرگز با شخص فاجر و نابكار هم صحبت و رفيق مباش كه او فجور و زشتكارى به تو ياد مىدهد و هميشه در مسائل زندگى با كسانى كه از خدا خشيت دارند، مشورت كن. سفيان: باز بفرمائيد. امام :اى سفيان! هر كس خواهان عزت باشد بدون قوم و خويش، و بى نيازى بخواهد بدون مال و دارائى، و طالب شكوه و عظمت باشد بدون سلطنت و حكومت، بايد از چهار چوب ذلت و خوارى معصيت بيرون آيد و به دايره عزت طاعت الهى قدم بگذارد . يك روز سفيان به امام صادق (ع) عرض كرد: از حضورتان نمىروم مگر آنكه مرا حديث بفرمائيد. امام فرمود: من براى تو حديث بازگو مىكنم، ولى زيادى حديث تو را سود نمىبخشد. اى سفيان! هرگاه خداوند نعمتى به تو عطا كرد و تو دوست داشتى كه آن نعمت براى تو پايدار بماند، پس فراوان حمد و سپاس خدا را به جاى آور كه خداوند عزوجل در قرآن مىفرمايد: «لان شكرتم لازيدنّكم» (اگر سپاس گوئيد بر (نمعمت) شما مىافزائيم). و{ P - ابراهيم /P .7} اگر روزى تو اندك شد و دير به تو رسيد، زياد استغفار كن كه در قرآن مىفرمايد: استغفروا ربكم انه كان غفاراً يرسل السماء عليكم مدراراً و يمددكم بأموال و بنين و يجعل لكم جنات و يجعل لكم أنهاراً . (از خداوند طلب مغفرت كنيد كه او{ P - البقره /P .171} بسيار عفو كننده است. آسمان را براى شما مىباراند و شما را با دارائيها و فرزندان كمك و يارى مىكند و براى شما باغها و بهشتها قرار مىدهد و رودها و چشمهها جارى مىسازد). اى سفيان! هرگاه از دست سلطان و جبارى محزون و دلگير شدى زياد «لاحول ولا قوة الا بالله» بگو كه آن كليد فرج و گشايش و گنجى از گنجهاى بهشتى است . سفيان پس از شنيدن اين نصايح و وصيتها با حركات دستش مىگفت سه سفارش و چه سفارشهائى ! (9) پی نوشت 1- اصول كافى، ج 2، ص .636 [ شنبه 2 مهر 1390
] [ 12:42 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
به گزارش سرویس قاب نقره برنا، حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) درباره علماء و بزرگان میفرماید: به معلومات و واضحات خود، عمل نمىكنیم، مَعَ ذلك مقامات و علمیات و معارف بالاتر را طالبیم.
ادامه مطلب [ شنبه 2 مهر 1390
] [ 12:39 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ پنج شنبه 17 شهريور 1390
] [ 17:40 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ پنج شنبه 17 شهريور 1390
] [ 17:9 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ معه ها! طبع من احساس تغزل دارد ..... ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم ..... مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد شاید این باغچه ده قرن به استقبالت ..... فرش گسترده و در دست گلایل دارد تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز؟ ..... ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز ..... می خرم از پسرک هر چه تفال دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت ..... یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها ..... تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد اللهم عجل لولیک الفرج این غزل زيبا سروده شاعر معاصر، سید حمیدرضا برقعی مي باشد.. [ پنج شنبه 18 شهريور 1390
] [ 16:52 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
هنگامي كه همراه نسيم سحري نواي روح بخش اذان صبح در يازدهم دي ماه سال ۱۳۴۵ در كوچه پس كوچه هاي شهرستان ساري طنين انداز شد « سيد مجتبي » چشم به جهان گشود و خانواده علمدار با تولد دومين فرزندش بار ديگر سبز پوش شد.. سيد مجتبي با حضور در عمليات هاي مختلف چندين بار مجروح شد ولي بيشتر اوقات بدون مراجعه به پزشك زخمهايش را درمان مي كرد، در عمليات والفجر ۸ شيميايي شد.. سيد در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحيت هاي مختلف، طهال و بخشي از روده خود را از دست داد و به دليل ميگرن عصبي و ميكروبي كه در گلويش وجود داشت هر سال تقريباً از اوايل تا يازدهم دي ماه به شدت بيمار مي شد.. او مداح اهل بيت(عليهما السلام) بود، هميشه مراسم را با نام مبارك حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) شروع مي كرد و در حاليكه به امام حسين(عليه السلام) ارادت خاصي داشت، مظلوميت آن خاندان را فرياد بر مي آورد.. بيت الزهرا مسجد جامع، امام زاده يحيي، مصلي امام خميني، هيأت عاشقان كربلا و منازل شهدا هميشه با نفس گرم حاج سيد مجتبي معطر مي شد و بچه ها نيز با صوت داووديش مداحي را مي آموختند.. وي از مستمندان بسيار دست گيري مي نمود، نماز شبهايش هميشه برقرار بود و زيارت عاشورايش ترك نمي شد و ذكر يا زهرا هميشه بر لبانش بود.. حاج سيد مجتبي علمدار در اوايل دي ماه سال ۱۳۷۵ به دليل جراحت شيميايي روانه بيمارستان شد و در قسمت ايزوله بستري گشت و بعد از يك هفته بي هوشي كامل هنگام اذان مغرب روز يازدهم دي ماه نماز عشق را با اذان ملكوتيان قامت بست و در محراب شهادت به اقامه ايستاد.. شهيد سيد مجتبي علمدار براي نزديکي به خدا، با خود عهدهايي بسته بود. در ادامه نگاهي داريم به آن عهدها که بايد آنها را قوانين شهيد علمدار بناميم و چه خوب است که الگوي راهمان باشند: اين قوانين را در ادامه مطلب مشاهده نمائيد.. برچسب ها: قوانين شهيد علمدار، پيمان هاي شهيد علمدار، علمدار، جانباز شهيد علمدار، شهيد سيد مجتبي علمدار، راه هاي نزديكي به خدا، سيد مجتبي علمدار، زندگي نامه شهيد علمدار، عهدهاي شهيد علمدار، عكس شهيد علمدار، تصوير شهيد علمدار، شور حسين، شور حسين(عليه السلام) ادامه مطلب... [ پنج شنبه 24 شهريور 1390
] [ 16:50 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ اسلام عزیز برای نشرمکتب،با برهان و استدلال وارد میدان شده است و اساس به زور و اجبار نیست.زیرا که شعار اسلام این است:«قُل هاتوا بُرهانکم:بگو برهانتان رابیاورید».۱اوّلین شیوه مورد تاکید اسلام در دعوت به راه خدا «حکمت» است:«اُدعُ إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن:باحکمت و اندرز نیکو به سوی راه پروردگارت دعوت نما و با بهترین شیوه با آنان مجادله کن ».۲ نخستین گام در دعوت به سوی حق استفاده از منطق صحیح ،حکمت و استدلال است و به عبارت دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقل های خفته،نخستین گام محسوب می شود.شیوه پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) در دعوت به همین روش بوده است.امام علی(ع) حتی در گرماگرم نبرد،وقتی شخصی در باب توحید سئوال کرد،علی رغم اعتراض برخی که این چه وقت طرح این پرسش است،به پاسخ منطقی و استدلالی برخاست.۳ احتجاج های فراوان و بحث های زیادی که پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) با مخالفان کرده اند مؤید این روش است.در این بحث ها استدلال و برهان موج می زند.۴هم خود آنان مقیّد به این روش بوده اند و هم به دوستانشان سفارش می کردند از این شیوه برای گسترش دین بهره گیرند. اما در اینجا توجه به این نکته ضروری است و آن اینکه امامان در برابر افرادی که «شبهه» داشتند،با آغوش باز هم شبهه را می شنیدند و هم با آرامش و احترام به آن پاسخ می گفتند.اما در برابر افرادی که «شهوت خود پرستی» داشتند و در پی آن بودند که اساس اعتقادات مردم را متزلزل کنند و برای رسیدن به این هدف شیطانی،«القای شبهه» می کردند برخورد دیگری داشتند.اینان توطئه گر فرهنگی هستند.توطئه فرهنگی اگر خطرناکتر از توطئه سیاسی نباشد کمتر نیست.زیرا این توطئه به صورت بنیادی نسلی را تباه کرده و از صراط مستقیم منحرف می کند. «بدعتگذاران در دین» از مصادیق بارز توطئه گران فرهنگی اند.اینان برای انحراف مردم دست در دین برده و آن را بازیچه خود قرار می دهند و دین را آنگونه که هوسشان می خواهد تفسیر می کنند نه آنگونه که خدا و پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) تفسیرکرده اند.آنان شبهه ندارند که انسان با آنان بحث منطقی بکند،بلکه«شهوت» دارند،شهوت نام! شهوت دنیا! پیامبر(ص) و امامان(ع) ما شدیدترین برخوردها را با این توطئه گران فرهنگی داشته اند: بدعتگذاران را بدترین خلق خدا۵ و در روایتی آنان را سگان اهل آتش نامیده اند.۶و فرموده اند:در برخورد با آنان،ابراز تنفر کرده با چهره عبوس برخوردکنید۷ که تکریم آنان تلاش در نابودی اسلام است.۸ نیز دستور داده اند:«از بدعتگذاران اظهار برائت کنید،آنها را ازحیثیت اجتماعی ساقط کنید تا طمع فساد در اسلام و انحراف مردم را نداشته باشند که این سبب می شود خداوند برایتان اجر نوشته،درجات شما را در آخرت بالا ببرد».۹ همچنین به عالمان دین،این سنگرداران مکتب هم دستور داده شده که در برابر آنها موضع بگیرند که در غیر این صورت مشمول لعنت خداوند واقع خواهندشد،نبی گرامی اسلام(ص)فرمود:«إذاظَهَرَت البدعُ فی اُمتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله:زمانی که در امّتم بدعت ها آشکارگشت بر عالم است که علم خویش را آشکارکند،که اگر چنین نکند لعنت خدا بر او باد».۱۰ نیز درباره «غُلات» همین برخورد را ملاحظه می کنیم،غلات کسانی بودند که با سوء استفاده ازمحبوبیت فوق العاده اهل بیت(ع)،امامان را در حد خدایی یا پیامبری بالا می بردند و از این راه مردم را به انحراف می کشاندند.از زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) تا زمان امام عسکر(ع) این مشکل پیوسته برای پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح بوده،اما اوج آن در زمان امام جواد،امام هادی و امام عسکری(علیهم السّلام)بوده است،چراکه معمولاً این امامان تحت نظر بوده دسترسی مردم به آنان آسان نبود.منحرفان از این فرصت استفاده کرده به اغوای مردم می پرداختند.امامان ما با این منحرفان نیز شدید برخورد می کردند. در روایتی امام صادق(ع) فرمودند:«احذروا علی شبابکم الغلاة لایفسدوهم،فإن الغلاة شرّ خلق الله،یُصغِّرون عظمة الله إنّا لغلاة لشرة من الیهود و النصاری و المجوس و الّذین أشرکوا:مراقب باشید غلات جوانانتان را فاسد نسازند که غلات بدترین بندگان خدا هستندعظمت خداوند را تحقیر کرده و ادعای خدایی برای بندگان خدا می کنند.به خدا قسم همانا غلات بدتر از یهود و نصارا و مجوس و مشرکان می باشند»۱۱٫ اساس اسلام منطق برهان و استدلال است،اما در موردی که برخی بخواهند با سوء استفاده از سماحت اسلام،به اظلال و انحراف پردازند و نسلی را به تباهی بکشند اسلام با اینان،برخورد کرده،جلو آزادی شان را می گیرد.آزادی در اسلام به معنای باز بودن راه برای رشد استعدادهاست و قهراً مرز و حد دارد.و آزادی بی مرز و حد،همان که منحرفان خواهان آنند،در اسلام نیست. پی نوشت ها ۱- سوره بقره آیه ۱۱۱٫ ۲- سوره نحل آیه ۱۲۵٫ ۳- التوحید،شیخ صدوق ، ۸۳٫ ۴- دراین زمینه رک:اصول کافی ،کتاب التوحید و الحجة،التوحید مرحوم شیخ صدوق،الاحتجاج مرحوم طبرسی که اخیراً انتشارات اُسوه آنرا بصورتی زیبا تصحیح و تحقیق و چاپ کرده است. ۵- عن رسول الله (ص):” أهل البدع شرّالخلق و الخلیقة”.(کنزالعمال،ج ۱،ح ۱۰۹۵). ۶- عن رسول الله (ص):” أهل البدع کلاب أهل النار”.(کنزالعمال،ج ۱،ح ۱۰۹۴). ۷- عن رسول الله(ص):”إذا رایتم صاحب بدعة فاکفهروا فی وجهه”.(کنزالعمال،ج۱ ،ص ۳۸۸،ح ۱۶۷۶). ۸- عن رسول الله:”من أتی ذا بدعة فو قّره فقد سعی فی هدم الإسلام”.(بحار الأنوار،ج ۷۲،ص ۲۶۵). ۹- وسائل شیعة،ج ۱۱،ص ۵۰۸ . ۱۰- اصول کافی،ج ۱،ص ۵۴،باب البدع و الرأی و المقاییس،ح ۲٫ ۱۱- بحار الأنوار،ج ۳۵،ص ۲۶۶٫ منبع: عبرتهای عاشوراء – سیّد احمد خاتمی . [ چهار شنبه 16 شهريور 1390
] [ 16:18 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ - نیاز تشریعی حضرت علی(ع) در تعریف دقیق «نظام» فرموده است:«زمامدار،رشته ای است که دانه های پراکنده ی یک جامعه را تحت نظام ویژه ای در می آورد،و آنها را جمع کرده،ارتباط می بخشد.وقتی این نخ پاره شود،دانه ها پراکنده می شوند،و هر یک به سویی می روند،و پس از آن هیچ گاه به صورت اوّل فراهم نمی گردند»۲. بنابر آنچه یاد شد:«نظام عبارت است از رشته ای که پراکنده گیها را منسجم می کند،و در یک مسیر برای هدف قرار می دهد». ب – راهنمای گم گشتگان «محمّد بن فضیل» از امام رضا(ع) درباره ی این آیه ی پرسش کرد:«فَاَمَنُوا باللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّور الَّذی أنزَلنَا وَ اللهُ بمَا تَعمَلُونَ خَبیرٌ:پس به خدا و پیامبر او و آن نوری که ما فرو فرستادیم ایمان آورید»۳.امام در پاسخ فرمود:«مراد از نور در این آیه امام و پیشواست»۴. همچنین آن حضرت در وصف «پیشوا» فرموده است:«امام ماه تابان،چراغ فروزان،نور درخشان و ستاره ای است راهنما در شدّت تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها.امام آب گوارای هنگام تشنگی،راهبر به سوی هدایت و نجات بخش از هلاکت است.امام همچون آتش روشن بر فراز بلندیهای زمین(راهنما و روشنگر مردم) است.گرمی بخش کسانی است که به حرارت هدایت او گرما جویند.راهنمای خلق در پرتگاهها و هلاکتهاست.هر که از او جدا شود به هلاکت رسد. امام ابری است بارنده،بارانی است شتابنده،خورشیدی است فروزنده،آسمانی است سایه دهنده،زمینی است گسترده،چشمه ای است جوشنده،برکه و گلستان است.امام همدم و رفیق ،پدر مهربان،برادر برابر،مادر دلسوز به کودک،و پناه بندگان خدا در گرفتاریهای سخت است. امام امین خدا در میان خلقش،حجّت او بر بندگانش،خلیفه او در بلادش،دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از حرمتهای اوست.امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است.مخصوص به علم و به خویشتن داری،نشان دار است. موجب نظام دین و عزّت مسلمانان و خشم منافقان و هلاک کافران است.امام یگانه ی زمان خویش است.کسی به همطرازی او نرسد،دانشمندی با او برابر نباشد،جایگزین و مانند و نظیر ندارد.تمام فضیلت را داراست،بی آن که خود در طلبش رفته،و به دست آورده باشد.بلکه امتیازی است که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است»۵. ج- حجّت و نماینده ی خداوند در روی زمین امام رضا(ع) از قول امام صادق(ع) فرمود:«حجّت خدا بر خلقش تمام نشود مگر به وجودِ امام،تا این که شناخته شود»۷. ۲- نیاز تکوینی «محمّد بن فضیل» گوید:از امام رضا(ع) سؤال کردم:«آیا زمین بدون وجود امام باقی می ماند؟» «سلیمان بن جعفری» گوید: ب – ترسیم هدف آفرینش امام رضا(ع) فرموده است:«ما حجّتهای خداییم میان خلق او و جانشینان اوییم در بین بندگانش و امین اسرار او هستیم.ما کلمه ی تقوا،و عروةُ الوثقی هستیم.ما گواهان الهی و نشانه های او در آفریدگان اوییم.به وسیله ی ما خدا آسمان و زمین را نگاه می دارد تا خطا نرود. برای ماست که باران فرود می آید و رحمت نازل می گردد.زمین از سرپرستی ما خالی نیست که یا آشکار است و یا پنهان.اگر یک روز بی حجّت باشد اهل خود را در زیر موج گیرد،چنان که دریا،اهل خود را در زیر موج گیرد»۱۰. امام هشتم(ع) با بیانی قاطع،جاهل به مقام شامخ امامت را،منکر امامت،و غیر منتظر را در صفّ مردگان جاهلیّت که از نعمت آشنایی با مکتب الهی محروم بوده اند،قرار داده و فرموده است:«هر کس بمیرد و او را امام و رهبری نباشد،به مرگ جاهلیّت مرده است»۱۱. پی نوشت ها [ چهار شنبه 16 شهريور 1390
] [ 16:17 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
شناخت جایگاه هر کار و هر سخن «درباره ی آنچه به تو مربوط نمی شود سخن مگو،که بیم آن است که مرتکب گناه شوی،و درباره ی آنچه به تو مربوط می شود نیز سخن مگو،تا آنگاه که جایی برای سخن گفتن ببینی،که چه بسیار سخنگویی که به حق سخن گفته و گرفتار عیبجویی دیگران شده است…». سخن و گفتار،گرچه از مقوله ی رفتار و اعمال انسانی است،که با عضو زبان انجام می گیرد،لیکن به خاطر اهمیت عمل زبان،و تأثیرگذاری و تحریکی که در گفتار وجود دارد،به گونه ای که بیشتر کارها با تشویق زبانی و تحریک کلامی انجام می شود،امام بزرگ حضرت حسین(ع) بر موضع شناسی در کلام تأکید فرمود؛زیرا که رعایت نکردن موضع ر گفتار،چه بسیار جامعه و افراد فراوانی را به رفتار های ناهنجار و ناستوده بر می انگیزد،بویژه اگر گوینده و سخنران ماهر و خوش بیان باشد.از این رو بر موضع شناسی در کلام پای فشردند. گاهی نسنجیده گفتن و جایگاه سخن را بررسی نکردن،از تأثیر کلام می کاهد،و نتیجه ای که انسان می خواهد به دست نمی آید.و گاهی نیز به عکس مقصود نتیجه می دهد.و اینها زیان و خسارت است؛چون انسان برای رسیدن به هدفی و کاری گفتگویی را آغاز می کند،و در اثر نسنجیدگی نتیجه ی مطلوب را به دست نمی آورد و با پاسخ منفی روبرو می گردد. موضوع مهم دیگری که در هر کلام و گفتار ممکن است باشد،و در نسنجیده گویی بیشتر راه می یابد،این است که در موارد بسیاری رعایت نگردن جایگاه کلام،موجب گناه و نافرمانی خداوند،و آزار انسانها می شود.بسیاری از گفتارها که از سر بی توجّهی گفته می شود،مایه دل شکستن و رنجش دیگران می شود،و این کار با تعالیم اسلامی ناسازگار است. برای نمونه،زبان به راهنمایی کسی می گشایند،و جای مناسب آن را بررسی نمی کنند،و در دید جمع و میان مردم این کار را انجام می دهند،و این موجب نفی شخصیت دیگران می گردد،و توهین به اشخاص و نادیده گرفتن شخصیت آنان کاری غیر اسلامی و ناانسانی است،افزون بر اینکه تأثیر خوبی نیز ندارد،و چِندِش و نفرت به بار می آورد. بنابراین چنانکه امام فرمود:سخنی به حق بر زبان می آورد،لیکن نکوهش می شود؛چون جای مناسب آن را رعایت نکرده است. گاهی نیز در جلسات گفتگوهایی انجام می شود،که به انسان مربوط نیست،در آن زمینه اطلاعات کافی هم وجود ندارد،در این گونه موارد لب به سخن گشودن،و وارد گفتگو شدن،جز نکوهش و سرزنش دیگران ره آوردی ندارد. امام صادق(ع) می فرمایند:«از من سخنی بشنوید که برای شما از اسبان گرانبها نیکوتر باشد:هیچ یک از شما نباید درباره ی چیزی سخن گوید که به او ارتباطی ندارد.همچنین درباره ی آنچه به او مربوط می شود نیز باید کمترین سخن را بگوید،مگر هنگامی که جایی مناسب برای سخن بیابد.بسا سخنگوی در غیر مورد لازم که با سخن گفتن در حق خود جنایت کرده است.نیز مبادا که هیچ یک از شما با «اَبله» یا «فرزانه» به مجادله برخیزد؛چه هر کس که با شخص فرزانه به مجادله برخیزد از او دور می شود،و مجادله با اَبله سبب شکست خوردن است…».۲ «جدال» و «مجادله» ستیزه گری و دشمنی کردن است،و اگر در گفتمانها صورت گیرد،گفتگوهای ستیزه گرانه و پرخاشگرایانه است،که هیچ حقیقتی را روشن نمی سازد،و چنان است که امام صادق(ع)فرمود. باید در همه ی کارها خردمندانه گام نهاد،و بویژه در گفتار بسیار سنجیده و عاقلانه دهان گشود. به امام علی(ع) گفتند:عاقل را برای ما توصیف کن! «یعنی از توصیف «عاقل»،وصف «جاهل» نیز دانسته گشت.اگر انسان «عاقل» و خردمند «کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد»…و در شرایط گوناگون و با کسان گوناگون،بنابر حکم خِرَد،به تناسب لازم رفتار کند،انسان «جاهل» و بی خرد «کسی است که هر چیز را در جای خود قرار ندهد»…و در شرایط گوناگون و با کسان گوناگون – از روی نادانی و بی خردی – بی تناسب لازم،رفتار کند».۴ پی نوشت ها [ چهار شنبه 17 شهريور 1390
] [ 16:15 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
«امتحان»،یکی از سنّتهای الهی است.امتحان و آزمون،آن است که برای انسان،صحنه و شرایط و مسائلی پیش آید که میزان آگاهی،توانایی،صبر و شجاعت،ایمان و تقوا،مهارت و کاردانی او برای خودش یا دیگران روشن شود. ابزار امتحان هر کس گاهی با دیگری متفاوت است.گاهی فقر و غنا مایه ی امتحان است،به ویژه تنگدستی و فقر که تحمّلش دشوار و زمینه ی لغزش در آن بسیار است. برخی افراد به خاطر کمبود امکانات،تنگدستی،نیازمندی و فقر،دچار فساد و فحشا می شوند،یا دزدی و اختلاس می کنند،یا به درگاه الهی ناسپاسی و کُفران نعمت می کنند،یا به تقدیر و قسمت الهی ناراضی می شوند. بعضی هم به وسیله ی برخورداریها و داشته هایشان امتحان می شوند و ثروتشان وسیله ی امتحان است که آیا از آن در راه درست استفاده می کنند یا غلط،طاعت می کنند یا گناه،به فقرا می رسند یا خودشان بهره می گیرند،حقوق واجب دینی را ادا می کنند یا طفره می روند،انفاق و احسان دارند یا بُخل می ورزند،شکر می کنند یا از نعمت و صاحب نعمت غافل اند و ناسپاسی می کنند؟ پس همه ی اینها صحنه های آزمایش الهی است. امیرمؤمنان،با اشاره به اینکه دنیا خانه ی عبور است و آخرت سرای ابدی،و توصیه به اینکه از این «گذرگاه» برای آن «قرار گاه» توشه برگیرید و دلبسته ی این دنیا نباشید و پیش از اینکه بدن های شما را از دنیا ببرند،دلهای خود را از دنیا بیرون ببرید،می فرماید: و آیا این امتحان نیست؟ و آیا برنده آنان نیستند که در دنیا با دنیا خانه ی آخرتشان را آباد می کنند؟ آنچه در اختیار ماست،از خداست.در عین حال،خدا از ما خواسته که از موهبتهای او در راه خیر و رفع نیاز بینوایان استفاده کنیم.او به ما داده،امّا از ما قرض خواسته است.برخی افراد حاضر نیستند به خدایی که صاحب اصلی نعمتها و داده هاست،قرض دهند.آیا این شکست در آزمون نیست؟ خداوند سرچشمه ی نصرت و امداد و یاری است،امّا از مسلمانان خواسته که با جهاد در راه حق و اسلام،خدا را یاری کنند.این هم نوعی امتحان است. حضرت علی(ع) در یکی از خطبه های پند آمیز خویش،از مردم می خواهند که تا سالم و تندرست اند،عبادت و کار خیر کنند و تا مجال باقی است،برای آخرت بکوشند و خود را آزاد کنند،در راه نیکی گام بردارند و از اموالشان انفاق کنند و جسمها و بدنهای خود را خرج روح و روان خود کنند.سپس آیاتی از قرآن را یاد می آورد که پروردگار،از بندگانش نصرت و یاری خواسته است «إن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم…»۲ و آیاتی که به مردم می گوید به خدا وام نیکو بدهند تا برایشان بیفزاید «مَن ذَا الَّذی یُقرضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضعَافاً کَثیرَةً »۳ و می فرماید: این یک نمونه از «امتحان مالی» است که متأسفانه بعضی در آن ناکام می شوند و شکست می خورند. کمی و زیادی روزی و وسعت معیشت و تنگنای آن نیز یکی از صحنه های امتحان است.حضرت امیر(ع) می فرماید: «خداوند،روزیها را مقدّر و معیّن ساخت،بعضی را فراوان و بعضی را اندک،در کار برخی گشایش داد و بر برخی تنگ گرفت و در هر مورد عدالت رعایت گردید،تا هر کس را بخواهد با وسعت رزق یا تنگدستی بیازماید،تا بدین وسیله شکر توانگر و صبر تنگدست را امتحان کند». همان طور که قرآن،گاهی کاهش ثمرات و مرگ و میرها و مصیبتها و گرسنگی و ترس را وسیله ی آزمایش می داند،۶ امیر مؤمنان هم این گونه سختیها را آزمایش الهی معرّفی می کند،تا هشدار و بیدارباشی برای غافلان و بدکاران شود و بدانند که این گونه ناملایمات در زندگی،نتیجه ی گناهان خودشان است و دست از بدی و فساد بردارند. کلام نورانی آن حضرت چنین است: «خداوند،بندگانش را هنگام انجام کارهای ناپسند،دچار کاهش میوه ی درختان و قطع شدن برکتها (ناباریدن باران) و بسته شدن گنجینه های خیرات می سازد [و بدین وسیله آنان را می آزماید]،بلکه توبه کننده ای باز گردد،و گناهکار از گناه دست بردارد،و پند گیرنده پند گیرد،و بازدارنده،راه نافرمانی را [بر بندگان خدا] بگیرد». گاهی هم امتحان،به مهلت دادن و نعمت بخشیدن و پرده پوشی است.در قرآن کریم از این نوع آزمون به «استدراج»،و «امهال» و «املاء» یاد شده است و استدراج،یکی از سنّتهای الهی است،یعنی خداوند دست انسان را باز می گذارد و با همه ی بدیهایش به او مهلت می دهد و نعمتش را قطع نمی کند،تا ببیند آیا دست بر می دارد یا نه؟ متنبّه می شود یا نه؟ در کلام امیرالمؤمنین(ع) به این شیوه ی آزمایش الهی نیز اشاره شده است:«کَم مِن مُستَدرَج ٍ بالاِحسانِ اِلَیهِ و مَغرُور ٍ بالسّتر عَلَیهِ وَ مَفتُونٍ بحُسن القَولِ فِیهِ،وَ مَا ابتَلَی اللهُ اَحَداً بمِثل الاِملاءِ لَهُ».۹ «چه بسا کسی که با نعمتی که بدو دهند،به دام افتد و چه بسا کسی که با پوشاندن خطایش،دچار غرور گردد و چه بسا کسی که با سخن نیک دیگران درباره ی وی،فریفته شود.خداوند هرگز کسی را به امتحانی همچون «مهلت دادن» نیازموده است». اگر کسی راز این مهلت دهی را در نیابد و از حِلمُ و ستّاریّتِ خدا سوء استفاده کند و همچنان به گناه ادامه دهد،در لحظه ای و با حالتی مچ او را می گیرند و مؤاخذه می کنند که نه راه برگشت دارد،نه راه انکار و نه جبران.پس باید چنین هشدارهایی را جدّی گرفت و فرصت و مهلت الهی را نباید به حساب این گذاشت که خداوند پیگیر نخواهد بود. امام علی(ع) در هشدار دیگری چنین می فرماید:«اَلحَذَر! اَلحَذَر! فَوَاللهِ لَقَد سَتَرَ،حتّی کَأنّه قَد غَفَرَ».۱۰ پی نوشت ها [ چهار شنبه 18 شهريور 1390
] [ 16:13 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
چه حرمی داره حسین ولی حسن آقام حرم نداره
چه گنبدی داره حسین ولی بقیع همش گرد و غباره
یک کربلا داره حسین ولی حسن ، بقیع تاریک و تاره
چه ضریحی داره حسین ولی حسن سنگ قبرم نداره
چه شلوغه باب الحسین ولی بقیع امشب زائر نداره
ولی داره میاد حسین تا مادرش فاطمه رو بیاره
در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند . ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .
[ چهار شنبه 16 شهريور 1390
] [ 15:54 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ 1 - 10 از 10
[ یک شنبه 13 شهريور 1390
] [ 14:3 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
پایگاه صالحات - حجت الاسلام صدیقی : اگر این حرف را اینجا نزنم ، پس کجا بزنم ؟ می دانم حضرت آقا راضی نیستند ولی ما موظفیم که بگوییم. مرحوم آیت الله احمدی میانجی ازعرفای زمان و از شاگردان آیت الله بهجت(ره) بودند. ایشان به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شده بودند ، در یکی از تشرفات گفتند که از امام زمان در خصوص رهبری آقا سید علی سوال کردم : آقا! نظرتان در مورد ایشان چیست؟ امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف) فرمودند: ایشان از ما هستند .
سخنرانی در بيت رهبري ، مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله عليها (28/2/89) .
[ یک شنبه 13 شهريور 1390
] [ 14:1 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
توضیح مختصر:حروف مقطعه قران کریم را به ترتیب کنار هم قرار دهیم کلمه "صراه علی حق""راه علی حق است" تشکیل میشود.
تعریف
برای مطالعه كامل متن بروي گزينه ادامه مطلب كليك كنيد... [ یک شنبه 13 شهريور 1390
] [ 13:57 ] [ علیرضا دهقانی ]
[
بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامىدر روز عيد سعيد فطر 1432
بسماللهالرّحمنالرّحيم تبريك عرض ميكنم عيد سعيد و بزرگ فطر را به شما حضار محترم، مسئولان دلسوز كشور، و به سفراى محترم كشورهاى اسلامى كه در مجلس حضور دارند، و همچنين به همهى ملت بزرگ ايران، و همچنين به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان. مسلمانها در هر نقطهى عالم كه حضور دارند، امروز را عيد ميگيرند. حقيقتاً عيد فطر، عيد حقيقى است براى انسانهاى سعادتمند و مؤمن؛ در واقع روز پاداش گرفتن از خداى متعال است، به خاطر يك ماه رياضت اختيارى، گرسنگى كشيدن و تشنگى كشيدن اختيارى، يك ماه مهار كردن شهوات بشرى و انسانى در طول روز؛ اينها خيلى ارزشمند است. اين تمرينها براى انسان ذخيرهاى ميشود تا بتواند در طول زندگى، با اراده و عزم راسخ، بر اميال گمراه كنندهى خود دهنه بزند و مهار كند. ما افراد بشر، براى مهار كردن نفس خود، به اين عزم راسخ احتياج داريم. تخطىها و طغيانهاى نفس ماست كه روزگار را براى خود ما و براى ديگران دشوار ميكند. اين تمرينى كه خداى متعال براى آحاد بشر قرار داده است - كه مؤمنين اين دعوت الهى را اجابت ميكنند و اين رياضت و اين تمرين را در طول يك ماه بر خود هموار ميكنند - در واقع علاج درد بزرگ بشر است، كه عبارت است از پيروى از هواى نفس، پيروى از هوسها، تسليم شدن در مقابل زيادهخواهىهاى نفسمان. اين تمرين را بايد قدر دانست. بحمدالله مسلمانان عالم، ماه روزه را گرامى ميدارند. ملت عزيز ما هم حقاً و انصافاً اين ماه را گرامى داشت، آن را بزرگ شمرد و به وظائف خود در اين ماه عمل كرد. اميدواريم روز عيد فطر، خداى متعال به همهى امت اسلامى عيدى عنايت كند. امروز امت اسلامى درگير حوادث بزرگى است. آنجورى كه ما ميفهميم و ما احساس ميكنيم، اين تجربهاى كه امروز در كشورهائى از دنياى اسلام تحقق پيدا كرده و بيدارى اسلامى منجر به حضور مردم در عرصهى تعيين سرنوشت خود شده، يكى از آن تجربههاى بسيار مهم و ارزشمند تاريخ اسلام است. آنچه كه شما ملاحظه ميكنيد در مصر، در تونس، در ليبى، در يمن، در بحرين و در برخى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، كه مردم خودشان وارد صحنه شدهاند، ملتها خودشان همت گماشتهاند بر اينكه سرنوشت خودشان را در دست بگيرند، اين از آن حوادث فوقالعاده بزرگ و تعيين كننده است؛ اين ميتواند براى مدتهاى طولانى، مسير تاريخ امت اسلام و مسير اين منطقه را تعيين كند. اگر ملتهاى مسلمان در اين حركتى كه آغاز كردهاند، انشاءالله بتوانند مراقبت كنند، بتوانند ارادهى خودشان را بر ارادهى كسانى كه سعيشان مداخلهى در كشورهاى اسلامى است، غلبه بدهند، تا مدتهاى طولانى كشورهاى اسلامى يك حركت پيشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خداى نكرده دشمنان اسلام و مسلمين - يعنى دنياى استكبار، سردمداران سلطه، صهيونيسم جهانى، رژيم مستكبر و ظالم آمريكا - بتوانند بر اين امواج سوار شوند، اگر خداى نكرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بيايند و كنترل كار را به دست بگيرند و حوادث را به سمت آنچه كه خودشان ميخواهند، هدايت كنند، مسلّماً دنياى اسلام باز تا دهها سال دچار مشكلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامى نبايد بگذارد. نخبگان سياسى و فرهنگى نبايد اجازه دهند كه دشمنان كشورهاى اسلامى بر عزم ملتهاى مسلمان فائق بيايند. روز امتحان بزرگى است براى كشورهاى اسلامى و ملتهاى مسلمان. تاكنون خود ملتها هم تا اين حد به توانائىهاى خودشان واقف نبودند. امروز ملتها ميدانند كه چه قدرتى دارند و ارادهى آنها چقدر ميتواند كارساز باشد. اين شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگى است. البته سلطهگران عالم و سردمداران امپراتورىهاى سلطه و قدرت هم فهميدهاند در دنياى اسلام چه خبر است؛ لذا بيكار نميمانند، آنها هم نقشه ميكشند. امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هويت اصيل و اسلامىِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نيرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ اين است آن قدرتى كه هيچ قدرتى بر آن فائق نمىآيد؛ اين را بايستى هرچه بيشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشيم. ملت عزيز ايران تاكنون توانستهاند اين استقامت در راه و پيمودن صراط مستقيم را با تمام قدرت و توان ادامه دهند و اثراتش را دارند مىبينند. اين مقطع سى سالهى انقلاب و كشور ما، يكى از درخشانترين مقاطع حيات تاريخى ماست. در طول سى سال، نسلهاى متعددِ پىدرپى، جوانان ديروز، جوانان امروز، نوجوانان امروز - كه جوانان فردايند - همه با يك هدف، با يك نفس، با يك انگيزه، در اين ميدانهاى دشوار به سمت جلو حركت ميكنند. ما ملت ايران سى سال است كه در مقابل خباثت و فشار استكبار - فشار تحريم، فشار تهديد؛ تهديد نظامى، تهديد سياسى، تهديد امنيتى - ايستادهايم و به توفيق الهى بر دشمنان خودمان فائق آمدهايم. آنها نميخواستند ملت ايران را عزيز و مقتدر و پيشرونده و اميدار ببينند؛ اما علىرغم آنها، امروز ملت ايران عزيز و پيشرونده و مقتدر و داراى اتكاء به نفس و داراى چشمانداز و اميد فراوان نسبت به آينده است. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه براى ما، براى ملت ايران و براى ملتهاى مسلمان، عزت روزافزون را مقدر فرمايد. پروردگارا! اسلام و مسلمين را روزبهروز سربلندتر بفرما. والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته [ یک شنبه 13 شهريور 1390
] [ 13:50 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ [ یک شنبه 13 شهريور 1390
] [ 13:43 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ SMS هاي انتظار و مهدويت (12) امام مهدی(عج): من مایه امان اهل زمینم، چنان که ستارگان مایه امان اهل آسمانند.
..............
به انتظار تو نشستن اشتباه است... به انتظار توباید ایستاد...
..............
نیا نیا گل نرگس! جهان که جای تو نیست دو صد ترانه به لبها، یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس، نیا به دعوت ما ! هزار نامه کوفی، یکی برای تو نیست
..............
روزی هزار بار دلت را شکستهام بیخود به انتظار لقایت نشستهام
..............
امان از هجر بیپایان مهدی غروب جمعه و هجران مهدی
تمام غصههای عصر جمعه خلاصه میشود در جان مهدی
امان از آن زمانی که بیفتد به روی نامهام چشمان مهدی
..............
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت آقا تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد
..................... [ جمعه 17 تير 1390
] [ 15:52 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ نصرالله: با دیدن عکس امام موسی صدر طلبه شدم
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ حجتالاسلام سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در گفتوگو با رسانهها ماجرای چگونه طلبه شدنش را نقل کرد.
سیدحسن که همواره در جاهای مختلف از عشق و ارادت خود به امام موسی صدر صحبت کرده است، میگوید: «من همواره از کودکی به ایشان علاقهمند بودم؛ در همان سنین به علت مسائل شغلی پدرم به جنوب بیروت و در محلات شیعه و فقیرنشین این شهر منقل و ساکن شدیم. روزی برای خرید به مغازه یک پیرمرد شیعه و متدین رفته بودم. او در داخل مغازه خود عکس امام موسی صدر را نصب کرده بود. با دیدن آن عکس مات و مبهوت جبروت آن فرد شدم. از صاحب مغازه پرسیدم که این مرد نورانی و خوشسیما کیست؟ او گفت ایشان امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان است و اطلاعات دیگری درباره ایشان به من دادند. من از همان زمان تصمیم گرفتم مانند امام موسی شوم و لباسی که ایشان به تن دارند را بر تن خود بپوشانم.»
نصرالله که در 16 سالگی دیپلم خود را اخذ کرده است، در همان سال نیز وارد حوزه نجف میشود تا به تحصیل علوم دینی بپردازد. دبیرکل حزبالله مدتی را در حوزه الامام المنتظر(ع) بعلبک و مدتی را هم در حوزه علمیه قم تحصیل میکند. او در سن 21 سالگی از سوی حضرت امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ایشان در امور حسبیه و شرعیه شیعیان لبنان منصوب میشود. [ جمعه 17 تير 1390
] [ 15:50 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |