بصیرت
 
قالب وبلاگ

انجمن حجتیه تشکیلاتی که هدف اصلی آن، دفاع از اسلام در مقابل بهائیت و تلاش برای «فراهم کردن زمینه ظهور امام عصر» است. این انجمن در سال ۱۳۳۲ به وسیله یک روحانی شیعه به نام شیخ محمود حلبی تأسیس شد.[۱] حلبی این گروه را در سال ۱۳۶۲ پس از تهدید روح‌الله خمینی و متهم‌شدن به خیانت و ارتجاع، تعطیل کرد.

اختلاف اصلی اعتقادی انجمن حجتیه با دیدگاه حاکم در جمهوری‌اسلامی ایران، آنست که آنها معتقد به تلاش برای تشکیل حکومتی اسلامی تا پیش از ظهور مهدی نیستند[۲]. با این حال علی اکبر محتشمی معتقد است به واسطهٔ ارتباط با برخی مراجع توانستند در نهادهای حکومتی چون جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری نفوذ نمایند.[۳]

محتویات                        

[نهفتن]
پرونده:Sherkat dar rahpeimaei 59.4.jpg

تاریخچه

انجمن حجتیه پس از کودتای ۱۳۳۲ با هدف تعلیم کادرهایی برای دفاع علمی از اسلام و تشیع در برابر چالش الهیاتی بهائیت ایجاد شد. مبلغان بهائی این نظر را تبلیغ می‌کردند که منجی منتظَر شیعیان ظهور کرده و پس از او پیامبری جدید ظهور کرده و اسلام با آمدن این پیامبر آیین جدیدش که بهائیت نام دارد، منسوخ شده‌است.

حجتیه به دنبال دفاع از موقعیت شیعه با مراجعه به متون اسلامی و بهائی بود. حساسیت حلبی نسبت به این موضوع از یک تجربه شخصی سرچشمه می‌گرفت. در دوران طلبگی، او و همشاگردی‌اش سید عباس علوی توسط یک مبلغ بهایی به آئین بهائی دعوت شده بودند و دوست او به بهائیت گرویده بود. این موضوع زنگ خطری را برای حلبی به صدا درآورد و او با کنارگذاشتن تحصیلات و مطالعات معمول، وقت خود را وقف مطالعه تاریخ و متن‌های اصلی بهائیت کرد تا یک پاسخ جامع اسلامی برای مسئله بهائیت بیابد. طرح اولیه حلبی آموزش گروهی از طلبه‌ها برای انجام این وظیفه بود، این امر با مخالفت مقامات مذهبی حوزه علمیه قم روبرو شد. حلبی آن‌گاه یک گروه داوطلب غیر روحانی متبحر در مباحثه و مناظره را برای این منظور استخدام کرد. این گروه ابتدا به نام انجمن ضد بهائیت و پس از انقلاب به انجمن حجتیه معروف شد.

مراحل اولیه پروژه حلبی در مشهد سپری شد. پیشرفت پروژه در مشهد امیدوارکننده نبود و حدود ۶ ماه طول کشید تا او بتواند یک دانشجوی جدی را استخدام کرده و آموزش دهد.

تصمیم حلبی برای سفر به تهران موفقیت‌های استراتژیکی را برای او به ارمغان آورد. نخستین حلقه شاگردان او از بازاری‌ها و پیشه‌وران مذهبی تشکیل می‌شد و آن‌ها توانستند گروهی از دانش‌آموزان مشتاق و بااستعداد مدارس مذهبی و دبیرستان‌ها را به خدمت گیرند.

عقاید

اعتقادات انجمن حجتیه خوانشی از عقاید شیعه امامیه است. آنان معتقد به امامت دوازده امام پس از پیامبر اسلام بودند که دوازدهمین ایشان را در حال حاضر، زنده دانسته و با نام مهدی می شناسند. آنان معتقد به پیروی از مراجع تقلید بوده و هستند و اجازه‌های مختلفی برای فعالیت‌های تشکیلاتی خود از مراجع تقلید دارند.

-انجمن حجتیه به شدت مخالف تشکیل حکومت اسلامی و دخالت عالمان دینی در سیاست بود. آنها با تمسك به روايت "رايت"(پرچم)[۴] معتقد بودند قبل از امام زمان، هر پرچمي كه بلند شود در ضلالت است و به شكست مي‌انجامد. همچنین با تمسک به روایتی از امام صادق تشكيل حكومت خالص را تنها در زمان امام مهدي می دانستند [۵]

- بر خلاف مشهور، آنها معتقد نبودند که بايد گناه و ستم و معصيت به اوج خود برسد تا زمينه قيام امام مهدی فراهم شود. بلکه آنان را اعتقاد بر این بوده و هست که راه گشایش از فتنهٔ غیبت، خواست و ارادهٔ الهی است و خواست خداوند، تنها با درخواست مردم از او و دعا کردن برای فرج امکان پذیر است. لذا از دید آنها توجه دادن به ساحت مقدس امام عصر، مصداق بارز امر به معروف است و بدین وسیله، باید مردم را به دعای برای ظهور آن حضرت توجه داد. این گروه در دوران غیبت امام عصر، به پیروی از برخی مراجع تقلید، شرایط را برای جهاد ابتدایی، مناسب نمی داند. هر چند که منکر دفاع در صورت تجاوز نیستند.[۶]

-این سازمان در دوران غیبت امام عصر، قایل به تقیه بوده، معتقد بودند كه "مبارزه"ی نابخردانه و ماجراجویانه، هدر دادن نيروهاست. آنان در عصر غيبت یکی از مسئوليت‌ها و وظايف يك انسان مسلمان را "انتظار" می دانند و البته در کنار انتظار، سایر وظایف یک مسلمان شیعه، همچون برقراری نماز، روزه، پرداخت خمس و زکات و اقامه امر به معروف و نهی از منکر را برقرار می دانند.

-آنها فلسفه را نوعي بدعت و ورود فلسفه يونان را به اسلام از طرحهاي خلفای بنی عباس برای مقابله با مکتب اهل بیت عصمت و طهارت و دستگاه سازی در مقابل مبانی اندیشهٔ دینی ناب تشیع مي‌دانستند.

-آنها معتقد بودند هر گونه مبارزهٔ هیجانی و نابخردانه با استعمار و استبداد نه تنها سودي ندارد بلكه مايه نيرومندي و پيشرفت دشمنان خواهد شد و پيوسته اين انديشهٔ شیعی را پراكنده مي‌ساختند كه مبارزه با زورمندان و قدرتهاي جهاني ويژه مهدي است و قرآن با صداي رسا اعلام مي‌دارد كه خود را به دست خويش هلاك نكنيد.[۷]

-آنها معتقد بودند هر گونه مبارزه با استعمار و استبداد نه تنها سودي ندارد بلكه مايه نيرومندي و پيشرفت دشمنان خواهد شدو پيوسته اين انديشه را پراكنده مي‌ساختند كه مبارزه با زورمندان و قدرتهاي جهاني ويژه مهدي است و قرآن با صداي رسا اعلام مي‌دارد كه خود را به دست خويش هلاك نكنيد.[۸]

-آنها خود را پیرو علما و فقهای اسلام شناس، آگاه، عالم و دلسوز براي اسلام مي‌دانستند و معتقد بودند، رهبر و ولي و حاكم جامعه فقط بايد معصوم باشد، و عدالت تنها برای مرجعیت دینی كافي است، و برای تشکیل حکومت اسلامی به عصمت و علم الهی نیز احتیاج است. سه اصل اساسی آنها در زمان شاه چنین بود: 1. مبارزهٔ منطقی و علمی با گروه‌های منحرف که اعتقادات شیعیان را هدف قرار گرفته بودند به منظور نجات شیعیان از انحرافات اعتقادی و هدایت منحرفان؛ 2. خودداري از دخالت در سیاست به منظور حفظ کیان خود وجلوگیری از زد و خورد بی مورد با دولت مستقر در کشور؛3. پیروی از مرجعیت دینی.[۹]

ساختار

در اواخر دهه ۱۳۴۰ نسل دوم نوآموزان حجتیه وارد دانشگاه‌ها شدند و در پی مدرنیزه و استاندارد کردن مدیریت انجمن برآمدند. به این ترتیب ابتدای دهه ۱۳۵۰ شاهد اصلاحات سازمانی در داخل انجمن بود که به تخصصی شدن و تقسیم کار در انجمن منجر شد. افراد پس از آموزش‌های پایه‌ای در مورد تشیع، تاریخ بهائیت و الهیات جذب گروه‌های عملیاتی تخصصی می‌شدند. این گروه‌ها عبارت بودند از:

گروه ارشاد که مسئولیت بحث با مبلغان بهایی، دعوت بهائیان به اسلام و خنثی‌سازی تأثیرات فعالیت‌های مبلغان بهایی را بر عهده داشت.

گروه تدریس و گروه نگارش که به استانداردسازی درجات و متن‌های آموزشی می‌پرداختند. متن‌های آموزشی حجتیه به صورت تایپ شده و پلی کپی به کلاس‌های انجمن ارسال می‌شد. کلاس‌هایی که هر هفته در خانه‌های شخصی اعضا در سراسر کشور برگزار می‌شد. به جهت الزام اعضا به فراگیری محتویات جزوات و جلوگیری از دستیابی بهاییان به آن ها، این جزوات تا یک هفته پس از توزیع بازیافت می‌شدند، اما تمامی این جزوات در حال حاضر برای بررسی سوایق اعتقادی این جریان، در دست است.. به شاگردان نیز آموزش داده می‌شد که نباید جزوات را به دیگران نشان داده یا در مورد آن‌ها با دیگران بحث کنند، چرا که مطالب جزوات، تناقض‌های موجود در بهاییت بود و چون مبلغان بهایی از این تناقض‌ها اطلاع کامل نداشتند، در بحث و مناظره، مفتضح می شدند. در واقع مخفی بودن محتویات جزوات از بهاییان، یکی از برگ برنده‌های نیروهای ارشادی در مناظره با بهاییت بود.

گروه سخنرانی تجمع‌های هفتگی همگانی را در مکان‌های مختلف سازمان می‌داد که سخنرانان آموزش دیده حجتیه در آن‌ها به به بحث در مورد الهیات شیعی، انتقاد از نگرش‌های بهایی و پاسخ به سؤالات می‌پرداختند. گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائیت فعالیت می‌کرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب مقامات بهائی نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن که بهائیان متوجه شوند، تعدادی از اعضای حجتیه از برجسته‌ترین مبلغان بهایی شدند.


متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروه‌ها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص می‌شدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام می‌دادند. واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحث‌ها و رودررویی‌های علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آن‌ها بود. سازمان به طور مداوم رشد می‌کرد و در ابتدای دهه ۱۳۵۰ در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند پاکستان و هند گسترش یافت. در بخش‌هایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر خشم و حسادت سازمان‌های دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیت‌های حجتیه الگو برداری کنند و یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند.

از ابتدای دهه ۱۳۳۰ تا ابتدای ۱۳۵۰ بسیاری از نخبگان آینده انقلاب ایران (۱۳۵۷) از آموزش‌های حجتیه بهره‌مند شدند، معمولاً به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکی‌شان، در برنامه‌های عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده می‌شد. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف شده حجتیه، حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقه‌ای نسل بعدی اعضای حجتیه را ترغیب می‌کرد. انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی نشان‌گر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهره‌گیری از منابع‌شان برای ترویج جهان بینی خود می‌کوشیدند.

جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگی‌های بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و دست‌یابی به ادبیات اصلی آن، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدت‌ها پیش از افتتاح حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفه‌ای سکولار موفق باشند.

حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از عشریه‌ها (سهم امام) را از مراجع تقلید شیعه کسب کند.

فعالیت حجتیه از روزهای اول شکل‌گیری توجه سازمان امنیتی رژیم پهلوی را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. تعهد اخیر پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز صورت گرفت.

پس از انقلاب

انقلاب اسلامی حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتی‌جویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. روح‌الله خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازهٔ انتقاد علنی از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظه‌کارانه انجمن در تفسیر اسلام را داد. نهایتا، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشاره‌ای تلویحی به انجمن آن‌ها را به سرکوب خشونت‌بار تهدید کرد. پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیت‌های انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که تعطیلی حجتیه را اعلام می‌کرد در ۵ فروردین ۱۳۶۲ در روزنامه‌ها به چاپ رسید. پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاست‌گذاری در سراسر ایران ایجاد شد.

در این میان، انتشار کتاب در شناخت حزب قاعدین زمان، که توسط عماد الدین باقی به رشته تحریر در آمده بود، بر شدت مخالفت طرفداران انقلاب اسلامی با انجمن حجتیه افزود. باقی در این کتاب با انتقاد از انجمن حجتیه و فعالیت‌های آنان، آشکارا این انجمن را عامل استعمار خوانده بود. او سال‌ها بعد، اعلام کرد که: «فکر می‌کنم در فضای پس از انقلاب و جو مسلط آن زمان، به شدت تحت تاثیر انقلاب بودم و در راستای دفاع مطلق از انقلاب و نفی هر جریان مخالف انقلاب، به دور از داوری منصفانه و با ادبیاتی تند، غیراخلاقی و غیرعلمی کتاب "در شناخت حزب قاعدین" را نوشتم. البته شور و حال جوانی نیز در این قضاوت شتاب‌زده و احساسی‌ام بی‌تاثیر نبود.»

او همچنین با اشاره به نظرات انجمن حجتیه در مورد ولایت، اعلام می‌کند که انتقادات او بر این انجمن، ناشی از تقلید او از روح الله خمینی بوده و بعد از گذشت سال ها، هنگامی که با دیدهٔ یک محقق به آن مطالب نگاه می کند، پشیمانی وجودش را فرا می گیرد. او هم چنین می افزاید: «در شرایطی که پذیرفتن خطایای گذشته هنوز در جامعهٔ ما به شکل یک فرهنگ درنیامده و بسیاری از آقایان که امروز به نظر و موضع خاصی دست یافته‌اند، با تکذیب عملکرد گذشته‌شان اصرار دارند که بگویند از بدو تولد چنین نظری داشته‌اند؛ من صادقانه می‌گویم که مواضعم در خصوص انجمن حجتیه اشتباه بوده و در آن تجدیدنظر کرده‌ام. امروز نظراتم به برخی از دیدگاههای انجمن حجتیه (نه همه آنها) نزدیک‌تر از گذشته شده است.» [۱۰] دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمی‌گشت. تفسیر کاملا محافظه‌کارانه حجتیه از موعودگرایی را می‌توان مشابه جهان‌بینی پیشاهزاره‌ای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آن‌ها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجی دفاع می‌کردند، انقلاب عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمان‌شهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی می‌کردند.

از سوی دیگر فعالیت انقلابی خمینی گرایش پساهزاره‌ای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر می‌کند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع می‌کند تا زمینه آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه می‌توان به رویدادی اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان می‌دهد: در ماه‌های آغازین پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتیه با شعار «مهدی بیا مهدی بیا» برگزار شد. در پاسخ هواداران خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی رو نگهدار».

در سال‌های پس از پایان فعالیت‌های حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحث‌هایی مطرح می‌شود که بسیاری از اوقات بی‌دقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانه‌ها و تئوری‌های توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامه‌های حجتیه کمک کردند. سازمان‌ها و اشخاص هوادار خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری جحتیه اشاره کره و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی می‌دانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آن‌ها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آن‌ها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آن‌ها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر می‌رسید استفاده می‌کردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی می‌دانستند.

انجمن حجتیه ایجاد حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر می‌دانست و همچنین نظریه ولایت مطلقه فقیه را مردود می‌دانست و بیان می‌کرد که ولایت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلاف‌های زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت می‌کرد و تنها بحثش، در حدود اختیارات فقیه بود و نه اصل آن.

با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پاره‌ای از سران نظام جمهوری اسلامی، ارگانها و نهادها، آیت‌الله روح‌الله خمینی که اساس حکومتش توسط انجمن به زیر سوال رفته بود به بهانه این که حمایت حکومت شاه ایران از بهائیان، آنها رشد کرده‌اند؛ و با رفتن شاه، بهائیت نیز از بین خواهد رفت، در یک سخنرانی در سال ۱۳۶۲ خواهان انحلال انجمن حجتیه شد.

سید روح الله خمینی در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت[۱۱]:

«... دیروز حجتیه‌ای‌ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده‌اند! ولایتی‌های دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند!»

انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود بر ضد بهاییت، به نقد عقاید آنها هم می‌پرداخت. این نقدها به گونه‌های مختلف و با در اختیار گذاشتن آنها در اختیار دیگران انتشار می‌یافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کرده‌است.[۱۲]

جستارهای وابسته

پاورقی

جستجو در ویکی‌گفتاورد مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به انجمن حجتیه در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  1. مقالهٔ حجتیه بر روی دانشنامهٔ ایرانیکا
  2. انديشه قم
  3. هشدار علی اکبر محتشمی درباره مصباحیسم (فارسی). مردمک. بازدید در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۸.
  4. َكُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (کافی، جلد 8، صفحه 295 و وسائل‌الشيعة ج : 15 ص : 52 و مستدرك‏الوسائل ج : 11 ص : 34)ترجمه: هر پرچمی که قبل از قیام قایم برپاداشته شود، صاحبش طاغوت است، غیر از خدای عز و جل پرستیده می شود!
  5. «ما خرج و لا يخرج منا اهل البيت الي قيام قائمنا احد ليدفع ظلما او ينعش حقا الا اصطلمه البليه و كان قيامه زياده في مكروهنا و شيعتنا»(مقدمه صحیفه سجادیه) ترجمه:امام صادق فرمود: هیچیک از ما اهل البیت تا روز قیام قائم ما، برای جلوگیری از ستمی یا برای بپاداشتن حقی خروج نمی کند، مگر آنکه بلا و آفتی، او را از بیخ برکند و قیام او بر اندوه ما و شیعیانمان بیافزاید.
  6. گفتار مرحوم حلبي: شيعه مي‌گويد در عصر غيبت امام زمان جهاد نيست! چرا؟ و پاسخ مي‌دهد چون كه حاكم اسلامي بايد معصوم باشد مصداق پيدا نكرده است.
  7. و لا تلقوا بايديكم الي التهلكه
  8. و لا تلقوا بايديكم الي التهلكه
  9. انديشه قم
  10. ISNA - 04-23-2004 - 83/2/4 - سرويس: / سياسي / شماره خبر: 371360
  11. صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۱.
  12. خبرگزاری شریف

منابع



محب شهدای گمنام شیراز


[ سه شنبه 20 ارديبهشت 1390 ] [ 10:0 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

مقدمه


روان شناسی بهداشت ، در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها قائل شده است. شیوه‌های مقابله ، توانایی‌های شناختی و رفتاری هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی فشارآور بکار می‌گیرد. در مقابله مذهبی ، از منابع مذهبی مثل دعا و نیایش ، توکل و توسل به خداوند و .... برای مقابله استفاده می‌شود. از آنجایی که این نوع مقابله‌ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله‌ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند، می‌توانند مقابله‌های بعدی را تسهیل نمایند، بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد، سلامت ساز است.

رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی‌دار زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند ، زیارت و ... می‌توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش‌های مثبت ، موجب آرامش درونی فرد شوند. باور به این که خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و ناظر بر عبادت کننده‌هاست، تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می‌دهد. بطوری که اغلب افراد مومن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکاء و توسل به خداوند ، اثر موقعیت‌های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. به همین دلیل گفته می‌شود که مذهب می‌تواند به شیوه فعالی در فرآیند مقابله موثر باشد.

بطور کلی مقابله مذهبی ، متکی بر باورها و فعالیت‌های مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس‌های هیجانی و ناراحتی‌های جسمی به افراد کمک می‌کند. داشتن معنا و هدف در زندگی ، احساس تعلق داشتن به منبعی والا ، امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل‌زای زندگی ، برخورداری از حمایت‌های اجتماعی ، حمایت روحانی و ... همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آنها می‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی ، آسیب کمتری را متحمل شوند.


مذهب و مقابله با فشارهای روانی


مذهب می‌تواند در تمامی عوامل ، نقش موثری در استرس‌زایی داشته باشد و در ارزیابی موقعیت ، ارزیابی شناختی فرد ، فعالیت‌های مقابله ، منابع حمایتی و ... سبب کاهش گرفتاری روانی شود. بر این اساس ، مدتها است که تصور می‌شود بین مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیرا نیز روان‌شناسی مذهب ، حمایت‌های تجربی زیادی را در راستای این زمینه فراهم آورده است. ویتر و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60 درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ ، توسط باورهای مذهبی تبیین می‌شود. در مطالعه دیگری ، ویلتیز و کریدر نشان دادند که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50 ، نگرش‌های مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارند.

بر اساس مطالعات انجام شده دیگر ، بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک بررسی که 836 بزرگسال با میانگین 73.4 سال شرکت داشتند، معلوم شد که بین سه شاخص مذهبی بودن (فعالیت‌های مذهبی غیرسازمان یافته و فعالیت‌های مذهبی سازمان یافته) و روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی ، همبستگی مثبتی وجود دارد. به علاوه اسپیکا و همکارانش ، 36 مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی‌تر ، یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ ، همبستگی دارد. همچنین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند، ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند.


مذهب و مقابله با اضطراب


مطالعات دیگر ، تاثیر مداخلات مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی نشان داده‌اند. به عنوان مثال ، نتایج دو بررسی نشان داد، کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند، اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پای بند نبودند، گزارش کرده‌اند. گارنتر و همکاران در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی شش مقاله را مورد بررسی قرار دادند.

دریافتند که در تمام این مطالعات بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود دارد. هانت ، سازگاری زناشویی 64 زوج را مورد بررسی قرارداد و نشان داد که مذهب بطور مثبت با سازگاری زناشویی ، خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچنین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.
مذهب و تصور ذهنی از مرگ
زاکرمن و همکاران در پژوهشی گزارش کردند، در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردند، میزان مرگ و میر 42 درصد بود، در حالی که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشتند، 19 درصد بود. در مطالعه دیگری کونینگ ، کلین و همکاران دریافتند که سرطان در بین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی کسب می‌کنند کمتر شایع است. در بررسی دیگری ، مشاهده کردند افرادی که همیشه از مقابله‌های مذهبی استفاده می‌کنند، نسبت به افرادی که کمتر و گاهی از این مقابله‌ها استفاده می‌کنند، در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانشناختی ، نمرات بالاتری کسب کردند.

 

موریس اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسی کرد. او دریافت که علائم آنها بعد از زیارت رفتن کاهش زیادی داشته و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد. در مطالعه دیگری ، مکین‌توش نقش مذهب را در سازگاری افراد با یک رویداد معنی‌دار زندگی بررسی کرد. او با 124 پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند، مصاحبه کرد و دریافت که مذهبی بودن با یافتن معنی در مرگ ارتباط مثبتی دارد. به علاوه مذهبی بودن با افزایش صلاحیت روانی و کاهش ناراحتی در بین والدین در طی 18 ماه بعد از مرگ کودکانشان ، ارتباط داشت.

علیرغم این که اکثر تحقیقات ذکر شده در ادیان دیگری صورت گرفته است و از آنجایی که باور و اعتقاد ما مسلمانان بر این است که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی ، ارائه دهنده کامل‌ترین و سلامت سازترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورات آن حوزه‌های وسیع اخلاقی ، بین فردی ، بهداشتی و اجتماعی را در برمی‌گیرد، لذا مطالعه علمی اثرات و نقش متغیرهای مذهبی در سلامت روانی یک ضرورت اساسی به نظر می‌رسد.
 

منبع : www.roshd.ir - رشد

 

 



محب شهدای گمنام شیراز


[ سه شنبه 20 ارديبهشت 1390 ] [ 9:47 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 


شاید یکی از آروزهای افرادی که در کنار ما زندگی می کنند این باشد که طول روز بیشتر از 24 ساعت باشد! خیلی از ما هم در روزهای پرمشغله چنین آرزو داریم؛ یکی از تکراری ترین حرف هایی که این روزها می شنویم عباراتی چون «وقت ندارم...»، « فرصت نکردم...» و از این قبیل جملات است. در شهرهای بزرگ و پر ازدحامی مانند تهران که شهروندان آن برای انجام کارهای مختلف و رسیدگی به امور شغلی و زندگی خود با مشکلات متعددی مواجه می شوند «وقت کم آوردن» امری عادی به حساب می آید. هر کدام از ما برای انجام امور ساده روزمره خود، با توجه به مسائلی چون ترافیک، دوری و پراکندگی مسیر ها و بسیاری مسائل که بعضا قابل پیش بینی هم نیست نیازمند برنامه ریزی و مدیریت زمان هستیم.


وقت طلاست؟


آیا برای وقت و زمان خود واقعا ارزش قائل هستیم؟
زمان از جمله نعمت های گرانبهایی است که جنبه کاملا شخصی داشته و تنها مصرف کننده آن یک نفر است، بنابراین هیچ کس نمی تواند به جای فرد دیگری از وقت او استفاده کند. از طرف دیگر، وقت قرض دادنی و ذخیره کردنی نیست و افراد به طور یکسان از آن بهره مند هستند. بنابراین تنها راه برخورد با وقت، استفاده درست از آن است. روی هم رفته می توان گفت که وقت غیر قابل برگشت و تغییر است، نه طولانی می شود و نه کوتاه. لذا برای جلوگیری از به هدر رفتن این پدیده شخصی برنامه ریزی دقیق اجتناب ناپذیر است.


راه کارهای مدیریت زمان


زمان یک سرمایه نامرئی است. برای برنامه ریزی در وقت با توجه به مفهوم ارزشی و به اصطلاح «فراطلایی» زمان باید به نکاتی اساسی چون از بین بردن عوامل مخرب زمان، تقسیم بندی و تفکیک زمان، هدف گذاری و اولویت بندی امور زندگی، سازماندهی فعالیت ها و برنامه های زندگی و عزم و اراده برای اجرای برنامه ها توجه کرد.
شناسایی آفت های تخریبی زمان، یک گام اساسی در راه مبارزه با آن به شمار می آید و نکته اینکه، شناسایی این عوامل، برخی راه حل های مناسب را نیز روشن خواهد کرد. برای شناسایی عوامل تخریبی زمان، بایستی به بررسی و مطالعه منش ها و روش های خود پرداخت و آفات موجود را شناسایی کرد. برای شناسایی آفت های وقت، بررسی عملکرد روزانه یکی از راه های مناسب به شمار می آید که در این راستا ، فرد می تواند با یادداشت عملکرد روزانه خود و تجزیه و تحلیل آن در طول روزها، هفته ها و ماه ها، اشکالات موجود را دریابد. تنبلی و عادت های غلط افراد، مهمترین عامل مخرب زمان به شمار می آید.


نکته دیگر در راستای مدیریت زمان، تقسیم بندی و تفکیک زمان، اولویت بندی امور زندگی و بهبود زمان و مدت بهره برداری از وقت است. که فرد بایستی ارزش زمان را درک کند و اجزای زمان را به خوبی بشناسد. برای نیل به این هدف برخورداری از یک قاعده و معیار زمانی مشخص برای تفکیک اوقات مهم است. آگاهی از این که اوقات ما چگونه صرف می شود و از کدام قسمت های آن می توان کاست و برای آن، برنامه های دیگری جایگزین کرد و به طور کلی زمان را تحت نظارت خود در آورد، اهمیت بسیاری دارد.


وقت و زندگی شهری


از مهمترین دغدغه های زندگی شهری کسب موفقیت و تحقق اهداف مدیران شهری و شهروندان است. «موفقیت عبارت است از نیل رضایت مندانه به اهداف از پیش تعیین شده در زمان معین.» یکی از عواملی که موجبات رضایت ما را در فرآیند موفقیت تأمین می کند، مسأله «زمان» تحقق هدف می باشد. پس باید با طراحی یک برنامه زمان بندی شده زمان دقیق تحقق اهدافمان را به دست آوریم و از این جاست که پای مدیریت زمان در فرآیند موفقیت به میان می آید.


شبکه حمل و نقل شهری


اگر شبکه حمل و نقل به عنوان محور و استخوان بندی اصلی برنامه ریزی برای شهر پذیرفته شود برنامه ریزان این دوره تحت تاثیر عمیق ابزارهای جدید حمل و نقل قرار گرفتند. به هر حال به کارگیری گسترده ابزارهای جدید به ویژه خودرو برای ایجاد امکان و سهولت دسترسی در شهرها، بحرانی را برای آن ها به وجود آورد که با تغییر وسیع محیط و یا اثرگذاری نا مطلوب بر محیط، به ویژه در جهان در حال توسعه باعث تنزل کیفی محیط شد. هر روز بخشی از اوقات مردم در شهرهای بزرگ و متوسط در صف اتوبوس ، تاکسی و راه بندان ها و طی کردن مسیرهای طولانی و خسته کننده تلف می شود و چه بسا در این راستا به این فکر فرو رفته باشند که وقت و هزینه فراوانی از ساکنان شهر در این رفت و آمدها به هدر می رود . این در حالی است که یکی از ویژگی ها و شاخصه های محیط شهری مطلوب، دسترسی آسان، سریع و مطمئن شهروندان به نقاط مختلف شهر و بهره مندی از کاربری های گوناگون موجود در سطح شهر است. بدین ترتیب دسترسی آسان به همه نقاط شهر را می توان حق عمومی برای تمام ساکنان شهر دانست که اختلال در آن، کیفیت زندگی شهری را پایین می آورد. عدم کارایی سیستمم جابه جایی روزانه و ترافیک شهری باعث سلب اعتماد مردم از حمل و نقل عمومی شده و به گونه قابل ملاحظه ای بر روی کیفیت زندگی روزمره شهروندان تاثیر می گذارد. هر چند این قبیل مشکلات تازگی ندارد اما با رشد جمعیت و توسعه کمی ابعاد شهرها و افزایش وسایل نقلیه شخصی و استفاده از آن ها در سال های اخیر، به خصوص در شهری مانند تهران، این مشکلات ابعاد تازه ای یافته است.

 




محب شهدای گمنام شیراز


[ سه شنبه 20 ارديبهشت 1390 ] [ 9:45 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

به طور سنتی، زمان امتحانات مدارس که نزدیک می شود، همه به تکاپو می افتند! دانش آموزان به دنبال کامل کردن جزوه ها، مرور در درس های مانده، در صورت نیاز رفتن به کلاسهای کمکی و... و والدین درصدد فراهم آوردن فضایی مناسب تر برای درس خواندن بچه ها. اما درس خواندن خود آداب و رسومی دارد. آداب و رسومی که باعث بالا رفتن کیفیت آن می شود و ضمناً، ضامن سلامتی نیز هست. گرچه همه ی ما کمابیش با آنها آشناییم، اما یادآوری آن، آن هم از دید متخصصان، خالی از لطف نیست. فاصله ی چشم تا کتاب، قوس طبیعی کمر، دمای اتاق، سروصدا و... از مهمترین مواردی است که در کار خواندن و نوشتن تأثیر دارد. مطلب حاضر این موارد را از دید پزشکان مورد بررسی قرار داده است.

اینگونه درس بخوانید

 


دماسنج:

 

 


دمای 20 درجه را بیشتر کارشناسان، مناسب ترین دما برای مطالعه می دانند.


ساعت:

 

 


پس از آن که در مکان مطالعه قرار گرفتید، فوراً مطالعه را شروع کنید و به هیچ عنوان وقت را به بهانه انجام کارهای دیگر تلف نکنید.


لباس:

 

 


هنگام مطالعه لباس راحت بپوشید. لباسی که نه زیادی زبر باشد و نه زیادی نرم، نه بسیار گشاد و نه بسیار تنگ.


وضعیت بدن:

 

 


بهترین حالت برای مطالعه، حالت نشسته است و بعد از آن حالت ایستاده و بدترین حالت، حالت خوابیده یا درازکش است. مطالعه در حالت هایی نظیر درازکش روی شکم، به پشت خوابیدن، در حال راه رفتن، تکیه زدن به دیوار و امثال این ها به هیچ وجه توصیه نمی شود، چرا که مطالعه کننده در چنین موقعیت هایی به سختی می تواند تمرکز حواس خود را حفظ کند.


کمر:

 

 


هنگام مطالعه باید قوس طبیعی ستون فقرات حفظ شود. مطالعه در حالت خمیده به جلو، به ویژه برای یک مدت طولانی، با خطر ایجاد تغییر شکل در ستون فقرات و کمردرد همراه است. نگذارید خم شدن کمر به شکل عادت درآید.


پا:

 

 


بهترین وضعیت پاها به هنگام مطالعه، وضعیتی است که فشار کمتری روی عضلات پا وارد شود. به همین دلیل توصیه می شود که در وضعیت ایده آل مطالعه (که همان وضعیت نشسته است)، ترجیحاً از یک صندلی راحت استفاده شود که پاهای مطالعه کننده روی آن راحت باشد و بتواند کمی هم به سمت جلو مایل شود. بهتر است در فواصل مطالعه که به چشمتان استراحت می دهید، وضع نشستن خود را تغییر دهید تا خون در پاهایتان حرکت داشته باشد.

رعایت آداب و رسوم خواندن و نوشتن، کیفیت آنها را بالا می برد.
استفاده همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نور موضعی چشم ها را خسته می کند.


صندلی:

 

 


از آن جا که فرایند یادگیری یک فرایند شرطی است، هر کسی می تواند خودش را به محیط یا زمانی خاص عادت بدهد و به اصطلاح، خودش را شرطی کند. عادت های تمرکز هر شخص هم با اشخاص دیگر متفاوت است. صندلی می تواند یکی از همین عادت های تمرکزی باشد، به نحوی که هر وقت روی صندلی مخصوصتان نشستید، تمرکزتان برای مطالعه و یادگیری افزایش پیدا کند. اما یادتان باشد که صندلی تان نباید خیلی هم راحت باشد، چرا که صندلی های بسیار راحت باعث لمیدن، چرت زدن و احساس خواب آلودگی می شوند.


خودکار، کتاب و وسایل مورد نیاز:

 

عادت کنید تمام آنچه را که برای مطالعه نیاز دارید، از ابتدا فراهم کنید و هر کار متفرقه ای را که دارید قبل از مطالعه انجام دهید و پس از این که نشستید، فوراً شروع کنید به مطالعه.


 


تنفس:

 


در جایی که مطالعه می کنید، حتماً باید هوا به خوبی جریان داشته باشد و تنفس در آن محیط، راحت صورت گیرد.


چشم:

 


نور متوسط ، برای مطالعه مناسب تر است. نور اطراف و قسمت هایی که در زاویه ی دید چشم ها هستند باید یکنواخت باشد. پس استفاده ی همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نوری که فقط روی کتاب می افتد، باعث خستگی چشم می شود. نور لامپ های مهتابی به خاطر این که نوسان دارد، برای مطالعه مناسب نیست. بهترین فاصله ی کتاب تا چشم نیز حداقل 30 سانتی متر است.


سر:

 


ممکن است حواس پرتی شما ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید، بی خوابی، خستگی یا علل درونی دیگر باشد. در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نکنید.


گوش:

 

 


محرک های محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون، تلفن و... باعث حواس پرتی می شوند. آن ها را از موقعیت مطالعه ی خود حذف کنید. ذهن نمی تواند در یک آن بر دو موضوع تمرکز داشته باشد. گوش کردن به موسیقی همزمان با مطالعه یعنی حواس پرتی.
برگه های کاغذ:

 


چند برگ کاغذ روی میز مطالعه ی خود داشته باشید و افکار منحرف کننده و مزاحم را یادداشت کنید و بعد از مطالعه نسبت به حل آنها در حد امکان اقدام نمایید.
 

منبع : www.tebyan.net - تبیان

 

 



محب شهدای گمنام شیراز


[ سه شنبه 20 ارديبهشت 1390 ] [ 9:43 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

- کتاب بخوانید:

یک کتاب انتخاب کنید. کتابی با موضوعی کاملاً جدید. موضوعی که تاکنون در مورد آن اطلاعی نداشتید. هر هفته در یک موضوع جدید کارشناس و خبره شوید. با این کار نه تنها ورزش می‌کنید، بلکه به این همه ناشر و نویسنده ایرانی هم که بازاری برای فروش کتاب‌هایشان پیدا نمی‌کنند کمک می‌کنید.

2- بازی کنید:

بازی راه بسیار خوبی برای مغز شماست که مهارت‌هایش را به امتحان بگذارد. سودوکو (جدول اعداد)، جدول کلمات، مکعبهای روبیک و بازی‌های الکترونیکی که این روزها در موبایل‌ها به وفور یافت می‌شوند، می‌توانند به بالا رفتن مهارت‌های مغز شما و تقویت حافظه‌تان کمک کنند.

این باز‌ی‌ها خودشان هم نوعی تفریح هستند. البته زمانی شما از این بازی‌ها بیشترین سود را می‌برید که روزی چند دقیقه با آنها وقت بگذرانید، نه ساعت‌ها.

3 - از دست مخالفتان استفاده کنید:

هر از گاهی یک روز را اختصاص دهید قبه استفاده از دست مخالفتان.

اگر چپ دست هستید با دست راستتان در را باز کنید. اگر راست دست هستید تلاش کنید کلید را با دست چپ بچرخانید. همین کار ساده باعث می‌شود مغزتان راه‌های جدیدی ایجاد کند. ساعتتان را در دست چپتان ببندید تا یادتان بماند که از دست مخالفتان استفاده کنید.

4 - شماره تلفن حفظ کنید:

این تلفن‌های امروزی هم گاهی دردسرند. در حافظه این تلفن‌ها می‌توان همه اطلاعات را ذخیره کرد. برای همین است که این روزها دیگر کمتر کسی شماره تلفن حفظ می‌کند، در صورتی که حفظ کردن شماره تلفن تمرین خیلی خوبی برای مغز است. هر روز یک شماره جدید یاد بگیرید.


5 - برای مغزتان غذا بخورید:

مغز شما به چربی‌های سالم نیاز دارد. روغن‌های ماهی، خشکبار، دانه‌های مغذی و روغن زیتون جزو این دسته از غذاها هستند. شروع کنید به خو.ردن این گونه غذاها و از خوردن چربی‌های اشباع شده پرهیز کنید.

6 - خرق عادت کنید:

اغلب مردم عادت‌هایشان را دوست دارند؛ وقت‌کشی‌ها و تفریحاتی که می‌توانند تا ساعت‌ها ادامه پیدا کنند. اما هرگاه چیزی تبدیل به طبیعت دوم انسان شد، دیگر مغز برای انجام آن انرژی نمی‌سوزاند.

اگر واقعا می‌خواهید مغزتان جوان بماند با عادت‌هایتان مبارزه کنید. درها را با دست مخالفتان باز کنید و دسرتان را قبل از غذا بخورید. همه این کارها باعث می‌شود مغزتان از خواب بیدار شود و دوباره دنیا را ببیند.

7 - از راه‌های متفاوت بروید:

به هر کجا که می‌خواهید بروید از راهی متفاوت و جدید بروید.همین تغییر کوچک در عادت‌های روزانه باعث می شود برای مغزتان در پیدا کردن مسیرها تمرین کند.

اگر همیشه از یک سمت خیابان راه می‌رفتید به سوی دیگر خیابان برودی. وارد مغازه‌های جدید شوید و خلاصه هر کاری که عادت‌های روزانه شما را می‌شکند انجام دهید.

8 - یک مهارت جدید کسب کنید:

یادگیری یک مهارت کاری جدید باعث می‌شود بخش‌های مختلفی از مغز شما به کار بیفتد. با این کار حافظه‌تان هم وارد بازی می‌شود، شما مهارت‌های جدیدی یاد می‌گیرید که به شما کمک می‌کند کارهای متفاوت انجام دهید.

9 - فهرست تهیه کنید:

فهرست‌ها خارق‌العاده‌اند. تهیه فهرست به شما کمک می‌کند موارد مختلف را به هم پیوند دهید. فهرستی از همه مکان‌هایی که به آنها سفر کرده‌اید تهیه کنید. نام همه غذاهایی را که تاکنون چشیده‌اید روی کاغذ بیاورید.

از بهترین هدایایی که تا به حال دریافت کردید فهرست تهیه کنید. هر روز یک فهرست تهیه کنید تا حافظه‌تان شخم بخورد اما حواستان هم جمع باشد که خیلی به این فهرست‌ها تکیه نکنید. فهرست تهیه کنید اما بدون آن به خرید بروید. فهرست را وقتی استفاده کنید که هر چه به ذهنتان می‌رسید خریدید.

10 - یک تفریح جدید پیدا کنید:

یک مهارت جدید پیدا کنید که زیاد هم گران نباشد. عکاسی با دوربین دیجیتال، نقاشی، ساز زدن، روشی جدید در نوشتن می‌توانند گزینه‌های خوبی برای شما باشند.



محب شهدای گمنام شیراز


[ سه شنبه 20 ارديبهشت 1390 ] [ 9:35 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بصیرت را در همه ابعاد زندگی خود پیاده کنیم تا دینمان و عقایدمان را ناخواسته و نفهمیده به یغما نبرند. التماس دعا
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بصیرت و آدرس basirat110.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب